مبحث نسخ از مباحث مهم علوم قرآن به شمار می آید. از آنجا که این علم مقدمه ای برای درک مفاهیم بلند قرآن و احکام نافع آن است، داشتن این علم ضروری می نماید. به ویژه آنکه از قرن چهارم هجری مخالفت هایی با پدیده ی نسخ و مباحث مربوط به آن صورت گرفته است. عبدالکریم خطیب از جمله مفسران معاصر است که در طی نگارش تفسیر «التفسیرالقرآنی للقرآن» به مخالفت با وجود ناسخ و منسوخ در قرآن پرداخته است. این پایان نامه تلاشی است با روش توصیفی- تحلیلی که با استفاده از نظر دانشمندان بزرگی چون شیخ طبرسی، آیه الله معرفت، علامه طباطبایی و علامه خوئی به بررسی و نقد نظریات خطیب در رابطه با انکار نسخ در تفسیر «التفسیرالقرآنی للقرآن» می پردازد. لذا این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد کتابخانه ای پس از ارائه شرح حال خطیب و تعریف نسخ از منظر وی به طرح و بررسی اشکالات خطیب در رابطه با انکار نسخ پرداخته و پاسخ لازم را داده است و این نتیجه را به دست آورده است که خطیب از سه نوع نسخی که مورد قبول اهل سنت است هیچ کدام را نپذیرفته است و در رابطه با آیات ناسخ و منسوخ نیز، حتی نسخ آیه نجوی را رد کرده است و در تعریف لغوی واصطلاحی نسخ نیز علاوه بر اینکه نظری متناقض با دیگر قرآن پژوهان ارائه داده است، در گفتارهای خود نیز دچار تناقض شده است و با توجه به آیه 101سوره نحل، نسخ را به معنای تبادل جایگاه آیات مکی و مدنی می داند و با توجه به آیه 106 سوره بقره آن را به معنای نسأ و تاخیر گرفته است.