روایات آخرالزمانی اسلامی یکی از حوزههای مطالعاتی خاورشناسان است که در دهههای پایانی قرن بیستم به آن پرداختهاند. دیوید کوک آثاری را در این زمینه به رشته تحریر در آورده است اما در برخی موارد به دیدگاههای متفاوتی با نظرات محققان مسلمان دست یافته است. نقد و بررسی آثار خاورشناسان به دلیل مبانی فکری و روشهای متفاوت پژوهشی در این زمینه ضروری مینماید. در این پژوهش پس از کشف مبانی، روش و دیدگاههای کوک با روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانهای ابتدا به تحلیل و در صورت لزوم به نقد مبانی، روش و دیدگاههای او پرداخته شده است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که برخی مبانی خاورشناسان که کوک نیز در این مطالعات به آنها اعتقاد دارد عبارتند از: تأثیر آموزههای ادیان به ترتیب تاریخی بر یکدیگر، تأثیر خاستگاه جغرافیایی و زمانی بر شکلگیری متون اسلامی و عدم اعتبار حدیث اسلامی. برخی مبانی خاص کوک عبارتند از: آخرالزمانی بودن دین اسلام، تقسیم آخرالزمان به تاریخی و فراتاریخی و چرخهای بودن موضوعات آخرالزمانی در روایات اسلامی همچنین برخی دیدگاههای کوک عبارتند از: تأثیر اندیشههای آخرالزمانی مسیحیت بر آخرالزمان اسلامی، تأثیر روایات آخرالزمانی اهل سنت بر شیعه و تقلیل نقش عیسی بهعنوان منجی در روایات آخرالزمانی شیعه. در بحث روش کوک با استفاده از روشهای ابتدایی و منسوخ به تاریخگذاری روایات پرداخته و با استفاده از مفهوم دور در روش پدیدارشناسی فلسفی چرخههای آخرالزمان اسلامی را طرح کرده است. کوک بهعنوان یک حلقه از زنجیره خاورشناسان بر اساس همان مبانی و روشها روایات آخرالزمانی اسلامی را جزئی از کل دانش آخرالزمان میداند که تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر به شکلی چرخهای کماکان ادامه دارد.