آموزش به ویژه در رشتههای دانشگاهی علوم پایه، فنی و مهندسی و ریاضیات (STEM)، یکی از شاخصهای با اهمیت سرمایه انسانی است. زیرا بیانگر ظرفیت اقتصاد برای نوآوری و خلاقیت است که هسته مرکزی رشد اقتصادی را تشکیل میدهد. این پژوهش از مدل نولز و همکاران (2002) که نابرابری جنسیتی در آموزش را به مدل رشد منکیو، رومر و ویل (1992) اضافه کردهاند استفاده می کند و به بررسی اثر نابرابری جنسیتی در آموزش رشتههای دانشگاهی علوم پایه، فنی و مهندسی و ریاضیات (STEM)، بر رشد اقتصاد ایران در دوره زمانی سالهای 1367 تا 1399 میپردازد. در این بررسی به دلیل ماهیت تصادفی عوامل غیرقابل مشاهدهی موثر بر رشد اقتصادی مانند پیشرفت تکنولوژی، از رویکرد الگوی اقتصاد سنجی سری زمانی ساختاری (STSM) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد در دوره مورد مطالعه، اثر مثبت ثبتنام زنان در این رشتههای دانشگاهی (STEM) بر رشد اقتصاد ایران بیشتر از اثر مثبت ثبتنام مردان بوده است و افزایش نابرابری جنسیتی در آموزش این رشتههای دانشگاهی اثر منفی و معناداری بر رشد اقتصاد ایران داشته است. از اینرو انتظار میرود با اتخاذ سیاستهای مناسب در بازار کار با هدف رفع تبعیض جنسیتی در این بازار، به برابری جنسیتی در آموزش این رشتههای دانشگاهی بیانجامد. زیرا رشد پایدار اقتصاد در گرو توجه به درهمتنیدگی سیاست های بازار کار و سایر نهادها از جمله نهاد آموزش است.