سابقه و هدف: سازگاری با تغییرات آب و هوایی و تغییر رفتارهای مرتبط با انرژی جهت کاهش گرمایش جهانی از لوازم جوامع امروزی است که بدون مشارکت همه جانبه مردم و گروهها از جمله سازمانهای غیردولتی محیطزیستی امکانپذیر نخواهد بود. مشکلهای زیاد محیطزیستی و دشواری مدیریت شهری در این زمینه در شهرهای بزرگی چون تهران ضرورت گسترش این سازمانها را نمایانتر میکند، زیرا توسعه سازمانهای غیردولتی منجر به گسترش مشارکت و افزایش سرعت تصمیمسازی در حوزه محیطزیست خواهد شد. در این راستا، شناخت دالیل و انگیزههای افراد از مشارکت در سازمانهای غیردولتی محیطزیستی بهعنوان هدف اصلی تحقیق حاضر، میتواند منجر به گسترش این نوع سازمانها جهت دستیابی به توسعه پایدار گردد. پژوهشهای پیشین در این زمینه، بسیار اندک و بیشتر با رویکرد کمّی انجام شدهاند. مواد و روشها: رویکرد این پژوهش، تفسیرگرایی است و با استفاده از نظریه زمینهای انجام شده است. مشارکتکنندگان بر اساس نمونه گ یری هدفمند از نوع گلوله برفی به تعداد 20 نفر از اعضای سازمانهای غیردولتی محیطزیستی شهر تهران در سال 98 - 1397 انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مصاحبه نیمهساختاریافته، گردآوری و با استفاده از مراحل کُدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مفاهیم حاصل از کُدگذاری، تبدیل به خردهمقوالت و مقوالت شد و مدل پارادایمی استخراج شده در چهار بخش شامل: شرایط علّی، شرایط مداخلهگر، راهبردها و پیامدها میباشد که پیرامون پدیده مرکزی شکل گرفت. نتایج و بحث: تحلیل دادهها نشان داد که شرایط علّی اثرگذار بر انگیزههای اعضا از مشارکت در سازمانهای غیردولتی محیطزیستی براساس دلیلهای فردی )شخصی( مانند )تجارب حسی و طبیعتگرایی، رشته تحصیلی و نگرش استعالیی(، عالقهمندی به فعالیتهای محیطزیستی و کسب شأن و منزلت اجتماعی میباشد. همچنین شرایط مداخلهگر مؤثر بر پدیده شامل: محدودیتهای ساختاری )شکننده بودن محیط زیست، وجود نداشتن بستر الزم برای فعالیت های مدنی و ... (، ارزش ذاتی محیط زیست و همجواری )محل سکونت فرد با طبیعت و مجاورت شغلی( هستند. افزون بر این ، نتایج تحقیق نشان داده است که راهبردهای اتخاذ شده توسط کنشگران در دو بخش کوتاه مدت و بلندمدت عبارتند از: فعالیت های نمادین، انتقاد، توان افزایی اعضا، جذب متخصصان، رویکرد علمی در برنامه ها و مشاوره به برنا مه ریزان،