هدف اصلی مقالهی حاضر، بررسی رابطهی غیرخطی انواع تجارت درونصنعت و نرخ تورم با استفاده از رگرسیون انتقال ملایم داده های تابلویی برای کشورهای درحال توسعه منتخب طی دورهی زمانی 2001-2016 میلادی میباشد. در چارچوب نظریههای جدید تجارت، رابطهی تجارت درونصنعت و نرخ تورم قطعی و مشخص نمیباشد و به ساختار بازار، تمایز محصول و صرفههای ناشی از مقیاس و سایر عوامل از جمله آزادسازی تجاری، عبور نرخ ارز، اندازهی دولت و سرمایهی انسانی بستگی دارد. برای بررسی رابطه انواع تجارت درون صنعت و نرخ تورم، از دو مدل تجربی در چهار حالت بررسی شده است. بطور کلی نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد که افزایش تجارت درونصنعت عمودی و افقی موجب کاهش تورم میشود که این یافته در راستای نتایج مطالعات کروگمن( 1981، 1979) می باشد. افزایش نرخ تورم نیز موجب کاهش تجارت درونصنعت عمودی و افقی میگردد. بر اساس نتایج بدست آمده به نظر می رسد ارتقای تجارت درونصنعت به ویژه از نوع افقی بتواند ضمن بهبود تجارت خارجی به کنترل تورم نیز کمک کند.