مفهوم مکمل بودن و توسعه چندمرکزیتی پیوند نزدیکی با یکدیگر دارند. صاحب نظران و تصمیم سازان معتقدند شهرهای متوسط و کوچک می توانند با تقسیم نقش های تخصصی در یک منطقه شهری یکپارچه فضایی - عملکردی، به مزایای زیادی ناشی از تقاضای گسترده تر نیروی کار، دسترسی بیشتر به خدمات، و همچنین سرریزهای فضایی فیزیکی-عملکردهای شهرهای بزرگ تر از آن سود می برند، دست یابند. با وجود این، سوال اینجاست آیا ساختارهای چند مرکزی نسبت به مناطق تک مرکزی، پتانسیل بیشتری برای برقراری پیوند های مکمل میان شخرهای خود و بهره مندی از مزایای آن دارند؟ برای پاسخ به این پرسش، پژوهش حاضر با استفاده از تحلیل تناظر به سنجش و مقایسه پتانسیل روابط مکمل در دو منطقه شهری مازندران مرکزی و رشت به عنواننماینده ساختارهای چند مرکزی و تک مرکزی می پردازد. بدین منظور از داده های اشتغال گروه های عمده فعالیتیدر سطح شهرستان استفاده شده است. نتایج نشان دادند، تمایز روشنیمیان نقش های اقتصادی شهرهای آمل، ساری و بابل در زمینه صنعتی، اداره امور عمومیو بازرگانی وجود دارد. با این همه، در مجموعه شهری رشت، به غیر از بندر انزلی که به عنوان یکی از بنادر مهم کشور محسوب می شود، شهرهای دیگر نتوانستند نقش متمایزی فارغ از بخش کشاورزیدر کنار رشت ایفا کنند. اگرچه یافته ها از پتانسیل بیشتر روابط مکمل در منطقه چند مرکزی مازندران پشتیبانی می کند، اما به معنای عدم برقراری این پیوندها در مجموعه شهری رشت نیست.