در سالهای اخیر، برخی از محققان از مفهوم «اندازۀ قرضی» بهعنوان توجیهی برای کارایی شهرهای کوچک و متوسط در مناطق شهری چندمرکزی استفاده کردهاند. آنها معتقدند شهرهای کوچکتری که در نزدیکی یا درون یک منطقۀ شهری عملکر دی یکپارچه قرار دارند، میتوانند از جمعیت، امکانات و تسهیلات شهرهای بزرگتر استفاده کنند؛ درحالیکه از هزینههای تجمع این شهرها مانند ترافیک، قیمت بالای مسکن و ازدحام اجتناب میکنند. در همین راستا، مقالۀ حاضر سعی دارد تا با کاربرد این مفهوم، علاوهبر توضیح رشد صنعت مبل در شهر بهنمیر، مسیری برای کاربست آن در سیاستهای شهری و منطقهای کشور باز کند. بدینمنظور، قابلیت کاربرد این مفهوم در بهنمیر در چهار مرحله سنجیده شدند: نخست تخصصیشدن و تمرکز با استفاده از شاخصهای ضریب مکانی و تراکم بنگاهها؛ دوم، همپوشانی جغرافیایی بازار تقاضا با شاخص حوزۀ همپیوند؛ سوم سنجش چندمرکزیتی با است فاده از شاخصهای گرین و آنتروپی و دادههای جریان سفرهای روزانه و درنهایت، تعادل میان صرفهها و هزینههای تجمع با استفاده از تحلیل تناظری. یافتههای تحلیلها نشان میدهند، بهنمیر توانسته با دسترسی مناسب به بازار تقاضای شهرهای بزرگتر و ساحلی، هزینههای پایین تولید بهواسطۀ قیمت زمین، مالکیت زمین و نیروی کار ارزانتر و نیروهای جبری، به یک بازار و تولیدی تخصصی مبلمان بدل شود که با افزایش رقابت، شکستن قیمتها، تنوع و همرقابتی به عملکرد بهتری نسبتبه شهرهای بزرگتر دست یابد. در این راستا، نتیجهگیری کلی میشود که از این مفهوم بهعنوان پشتیبانی برای تجدیدنظر در نقش توسعهای شهرهای کوچک و متوسط استفاده شود