هدف مقاله حاضر بررسی تاثیر برنامه آموزش فلسفه به کودکان در ابعاد شناختی ،اجتماعی و اخلاقی تربیت می باشد. برخلاف تصور سنتی که تفکر فلسفی مربوط به بزرگسالان و افراد خاصی است بر اساس بینش جدید کودکان هم این توانایی را دارندکه به فهم موضوعات فلسفی نزدیک شوند. فبک (p4c) یا آموزش فلسفه به کودکان یکی از شاخه های فلسفه است که پاسخگویی به سوال های ذهنی و عمیق را به زبانی ساده و قابل فهم به کودکان آموزش می دهد. این نوع آموزش قدرت استدلال را تقویت می کند و مهارت های استدلال را رشد و تفکر انتقادی را یاد می دهد. تحقیقات متیو لیپمن استاد دانشگاه آمریکا و سپس پژوهش های وسیع در کشورهای پیشرفته و در حال رشد و از جمله در ایران موجب گسترش فبک گردید.این برنامه بر اساس تشکیل کارگاه های آموزشی که توام با بازی و قصه گویی است عملی می گردد. کودکان یاد می گیرند که از قدرت ذهنشان استفاده و تبادل نظر کنند و با تقویت اعتماد به نفسشان می آموزند که انتقادپذیر و خود اصلاحگر نیز باشند و در ضمن متوجه می شوند که برای داشتن یک رابطه موثر خوب گوش کردن را یاد بگیرند و بر سر یک موضوع با دلایل روشن به توافق برسند. سوالات پژوهشی این تحقیق عبارتند از :1-تاثیرات فبک در بعد شناختی چه می باشد؟ 2-تاثیرات فبک در بعد اجتماعی چه می باشد؟3-تاثیرات فبک در بعد اخلاقی چه می باشد؟ در این تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. تحلیل به معنای توصیفی دقیق از ویژگی‌های مفاهیم مورد استفاده و کالبد شکافی مفاهیم و تجزیه آنها است. تحقیقات توصیفی شامل مجموعه روش‌های اند که هدف آنها توصیف کردن شرایط یا پدیده‌های مورد بررسی است. روش گرداوری اطلاعات و داده‌ها، فیش‌برداری و کتابخانه‌ای است که پس از طبقه‌بندی اطلاعات به توصیف و تحلیل آموزش فلسفه به کودکان در ابعاد شناختی اخلاقی و اجتماعی پرداخته شده است.یافته های تحقیق نشان دادکه روش فبک پژوهش گروهی ،نشستن دایره وار و حلقه کند و کاو است.برنامه هم متشکل از قصه هایی است که به گونه های خاص نگاشته شده اند و کارشان شروع مباحثه فلسفی می باشد.هسته مرکزی برنامه تعدادی داستان همراه با کتاب راهنمای معلم و مناسب برای کودکان سه سال به بالا است .داستان ها ابزار اصلی آموزش هستند. داستان ها باید کفایت فلسفی ،کفایت ادبی و کفایت روانشناختی داشته باشند. کتاب ها و مقالات بسیاری در زمینه آموزش فلسفه به کودکان نوشته شده و تحقیقاتی در ایران نیز انجام شده است .برخی از این تحقیقات اطلاعاتی در مورد مبانی نظری فبک در محورهای هستی شناسی ، معرفت شناسی و ارزش شناسی به دست آورده اند.برخی دیگر از این پژوهش ها بیشتر معطوف به معرفت شناسی هستند.یکسری دیگر از این تحقیقات به نقش داستان پرداختند و دو عنصر مهم قصه ها یعنی شخصیت پردازی و گفتگو را مورد بررسی قرار دادند
