مظفرالنواب، شاعری است نوگرا که در اشعار خود از جدیدترین فنون و تکنیک های ادبی بهره می برد تا بتواند بیشترین تأثیر را بر افکار و احساسات مخاطبان خود داشته باشد، یکی از مهم ترین این ها، تکنیک های نوین داستانی و نمایشنامه ای است که بیش تر ما آن ها را در حوزه داستان و رمان و نمایشنامه می بینیم تا در شعر؛ این مقاله درصدد آن است با تکیه بر شیوه وصفی تحلیلی، این فنون نوین به کارگرفته شده در شعر نواب را بررسی نماید. نتایج این پژوهش نشان می دهد که از جمله مهم ترین این تکنیک ها در اشعار نواب، تکیه بر اسلوب دیالوگ و مونولوگ به شکلی پرتکرار است. این بخش از اشعار وی، گویا بخشی از یک نمایشنامه شعری یا روایت داستانی بلند است که گفتگو در آن میان شاعر و قهرمانان اصلی این داستان ها در جریان است. چنان که فنون داستانی تعدد ضمایر راوی، تأکید بر دو عنصر زمان و مکان، که از مهم ترین بنیان های متن نمایش و داستان است؛ در اشعار وی، جایگاه برجسته ای را به خود اختصاص داده اند، این ارزش های زمانی و مکانی گاه تصاویر شعری زیبا و آهنگینی ایجاد کرده و توانسته اند بر غنای شعری وی بیفزایند.