مفهوم بوروکراسی از واژهی فرانسوی Bureaucratie، متشکّل از دو بخش Bureau به معنای میز کار و Cratie به معنای قدرت گرفته شده است. ونسان دوگونه در سال 1759، این واژه را وارد دایرهی واژگان سیاسی - اجتماعی فرانسه کرد. معادل فارسی این واژه، دیوانسالاری است که به -طور کلی به سازمان یا ادارهای اطلاق میشود که در چهارچوب قانون عمل میکند. غلامحسین ساعدی در کتاب «شبنشینی باشکوه» - مجموعهای از دوازده داستان کوتاه - از شیوهی روایت رئالیستی بهره میگیرد و با محور قرار دادن نظام و زندگی دیوانسالاری در داستان-هایش، با زبانی کنایی به نوعی آسیبشناسی روانی زندگی کارمندان میپردازد. او با خلق تصویرهای رئالیستی از شخصیّتهایش در قالب بیمارانی روانی، حقیر و متوهّم، از چهارچوب نظام اداری ایران در اواخر دهه سی شمسی انتقاد می کند. در مقالهی حاضر قصد داریم تا از طریق پردازش فضای داستانی در چهار داستان «شبنشینی باشکوه، خوابهای پدرم، دایرهی درگذشتگان و مفتّش»، ایدئولوژی فردی نویسنده در خلق تصویر رئالیستی - انتقادیاش از زندگی اداری را مورد بحث و بررسی قرار دهیم. بدین منظور برای تحلیل فضای داستان از نظریّهی ژان وسژربه ، که بر پایهی رابطهی متقابلی بین انسان و فضا استوار است، بهره خواهیم جست. وسژربه بر این باور است که فضا نباید فقط بهعنوان چهارچوب و دکور اثر دیده شود، بلکه باید در قالب یکی از شخصیّتهای اصلی داستان درآید. از نظر او تنها از همین طریق میتوان با آنالیز فضا به معنای واقعی اثر دست یافت.