پیشرفت فن آوری اطلاعات و ارتباطات، افزایش مبادلات جهانی و تغییر و تحول در ساختار اقتصاد جهانی باعث تغییرو تحولاتی در ساختار، محتوا، رشته ها و برنامه های درسی آموزش عالی شده است. تغییرات روزمره و جدید در دنیای کسب وکار با توسعه و گسترش فراگیر آموزش عالی و ایجاد رشته ای مختلف و متعدد میان رشته ای در دانشگاه ها نیز همرا بوده است. اما مسئله اصلی این است چگونه وبا کمک چه رویکردی می توان ارتباط افقی و عمودی میان رشته های مختلف دانشگاهی ایجاد نمود؟ بدین منظورضرورت ایجاد می کند که از یک مفهوم کلیدیبه نام آموزش "شایستگی ها و مهار تهای کانونی" به عنوان رویکردی نو در فرایند تهیه وتنظیم محتوای برنامه های درسی آموزش عالی استفاده نمود. تحقیقات متعدد بر روی این مفهوم در طی سالهای اخیر در کشورهای توسعه یافته-ی جهان همچون انگلستان، آمریکا، استرالیا وکانادا نیز نشان از اهمیت شایستگی های کانونی و ارائهی آن در برنامههای درسی است. لذا این مقاله با بررسی اسناد و مدارک و مطالعه تطبیقی در صدد است که ضمن تبیین و بررسی شایستگی های کلیدی در مطالعات میان رشته ای، کاربرد مبانی نظری موجود در این زمینه همچون سرمایه انسانی، سرمایهی اجتماعی، کارکردگرایی، دیدگاه علمی پرو ژه ) DeSeCo (، و دیدگاه منابع انسانی را هم مورد تحلیل قرار دهد.