در قرن ششم، شاهد تحوّلات شگرف و بنیادینی در عرصه ی هنر هستیم تا حدّی که نخستین بارقه های تعالی و پیچیدگی در هنر دوران اسلامی در این دوره مشاهده می شود. این اتفاق برای شعر نیز می افتد و تصویرهای شعری به یکباره از آن ساحت ساده ی سبک خراسانی خارج می شوند و پا به اقلیم پیچیدگی و مفهومی شدن می گذارند. این روند رو به پیچش به واسطه ی عنصرها و ابزارهایی صورت می گیرد که در مسیر سلوک به سازه ی تصویرها افزوده شده است؛ عناصری چون شگردهای ترکیبی یا صناعات کنایه محور. این مطالعه که به روش آماری و توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای نوشته شده است، به بررسی آماری و مقایسه ای دو گروه از صناعات ادبی منفرد و ترکیبی در پانصد بیت از شعر 9 شاعر زبان فارسی از قرن ششم تا قرن هشتم می پردازد. نتیجه ی پژوهش نشانگر حضور و وفور شگردهای ترکیبی در تصویرهای قرن ششم است. در قرن هفتم، شاعران چندان تمایلی به بهره گیری از صناعات ترکیبی و آفرینش تصویرهای پیچیده ندارند و تصویرها عمدتاً ساده اند، امّا در قرن هشتم شاهد باززایی و تداوم بهره گیری از شگردهای آمیغی در آفرینش تصویرهاییم.