1403/09/02
رضا شجری قاسم خیلی

رضا شجری قاسم خیلی

مرتبه علمی: استادیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
نشانی:
تلفن: 01135302657

مشخصات پژوهش

عنوان
ررسی بنیادهای فلسفی و چشم اندازهای تربیت زنان در نظام آموزشی ایران، دوره پهلوی و جمهوری اسلامی ایران
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
فلسفه، چشم انداز، تربیت، زنان. ایران
سال 1402
پژوهشگران مینا تونی فیروزکلا(دانشجو)، رضا شجری قاسم خیلی(استاد مشاور)، حجت صفار حیدری(استاد راهنما)

چکیده

یکی از از مسائل مهم در هر کشور و دولتی تربیت افراد جامعه اعم از زن و مرد، کودک و بزرگسال است. این تربیت بر اساس پاسخ دولت به این سه سوال در مورد تربیت اتفاق می افتد: چیستی؟ چرایی؟ چگونگی؟ زیرا هر دولت بنیادهای فلسفی مشخص دارد که تمام امور جامعه و نظام بر اساس آن اتفاق میافتد. این بنیادهای فلسفی روند شکل گیری تربیت و چشم اندازهای آینده آن را شکل می دهند. در کشور ایران به دلیل تمدنی که از زمان های گذشته وجود داشت همواره تربیت جایگاه مهمی داشته و سیاست گذاران کشور تصمیمات و اقدامات شایسته ای در جهت تربیت افراد جامعه اتخاذ می کردند. هر نظام برای بقا، رشد، توسعه و کارایی بهتر در طول حکومت خود سعی کرد با استفاده از زیر نظام های مختلف که نظام آموزشی یکی از مهمترین های آنهاست، زنان و مردان را در جهت اهداف نظام تربیت کند و وجود کودکان را طبق همین اهداف پرورش دهد. در هر کشور یکی از مهمترین موضوعات سیر تاریخی نظام تعلیم و تربیت که عالی ترین ارکان هر نظام آموزشی و تربیتی است به شمار می رود. بررسی سیر تاریخی نظام تعلیم و تربیت با مسئله رشد، بالندگی، اخلاقیات، ارزش ها و به طور کلی با شخصیت افراد در تمامی دوره ها در ارتباط مستقیم است. با توجه به این نکته که نظام تعلیم و تربیت تاثیر گذار همواره سبب احیای بشر می شد، مقایسه نظام تعلیم و تربیت در ادوار مختلف از جمله راهکارها برای کارایی بهتر نظام حاکم میشود (باقرزاده و پاسالارزاده، .)1399انسان به عنوان موضوع تعلیم و تربیت نقش بسیار اساسی و تعیینکنندهای در نظام تربیتی دارد و هرگونه نگرشی به آن می تواند تأثیر خاص، مستقیم و انکار ناپذیری داشته باشد(همان). منظور از کلمه انسان هر دو جنس زن و مرد است و نباید تفاوتی بین آنها صورت گیرد اما در این راه همواره تفاوت چشمگیری بین تربیت دختران و پسران ، زنان و مردان وجود داشت. این تفاوت از بنیادهای فلسفی حاکم بر جامعه نشئت می گیرد. به طور مثال تا پیش از سلطنت قاجار و دوره مشروطه ساخت سیاسی ایران استبدادی و ارباب رعیتی بود و دستگاه سیاسی بر جان و مال مردم حکومت و تسلط داشت. زنان در چنین جامعه ای نه تنها محروم از فعالیت بودند بلکه از هرگونه آگاهی دور می شدند و در گوشه خانه و اندرونی جای داشتند. نه کسی کوچکترین شخصیت مستقلی برای آنهابررسی بنیادهای فلسفی چشم اندازهای تربیت زنان در نظام آموزشی ایران، دوره پهلوی و جمهوری اسلامی تصور می کرد و نه خودشان به آن میاندیشیدند .پس از انقلاب مشروطه این وضعیت تغییر کرد و زنان پا به عرصه فرهنگی و اجتماعی و بعضاً اقتصادی و سیاسی گذاشتند. این تغییر در دوره پهلوی دوچندان شد زیرا بنیانگذار حکومت طرفدار این تغییر بود. اگرچه این تغییر برای زنان به صورت ناگهانی رخ داد و حتی بسیاری از زنان جامعه نتوانستند آن را بپذیرد اما نقطه شروعی برای رشد و بهبود وضعیت آن ها در دورههای بعدی شد. با اینکه توجه به زنان و دختران در این دوره بیش از دورههای پیش بود اما همچنان تعلیم و تربیت زنان و مردان تفاوت چشمگیری داشت و زنان در مرتبه ای پایین تر از مردان قرار می گرفتند. پس از انقلاب جمهوری اسلامی و تغییر نظام، رویکرد تمام زیر نظام ها از جمله خورده نظام آموزش و پرورش تغییر کرد. الگوی تربیت از الگوهای مدرن غربی به الگوی اسلامی تغییر یافت که به دنبال آن تغییرات کوچک و بزرگ عظیمی رخ داد. در جهت بهبود وضعیت زنان تصمیماتی گرفته شد و اقداماتی رخ داد که بسیاری از آنها نتیجه بخش و بسیاری دیگر بی ثمر بودند. نوع نگاه جامعه به زن تغییر کرد زیرا آن فلسفه و جهانبینی به کلی عوض شد و جهانبینی جدیدی جای آن را گرفت