چکیده زبـان بـدن اســـتفـاده از حرکـت انـدامهـا، آواهـا، حـالـتهـای چهره، پوشـــش، مکـان و زمـان در جریـان برقراری ارتبـاط بـا افراد اســـت. این زبـان کـه »زبـان خـاموش« گفتـه میشـــود، پهنـۀ وســـیعی از رفتـارهـا و پدیدههای حرکتی و اشـاری را در برمیگیرد. در این پژوهش سـعی شـده اسـت تا غزلیات طالب آملی از رهگذر ارتباطات غیرکالمی تحلیل گردد و نشــان داده شــود که طالب آملی چگونه از انواع مؤلفههای ارتبـاط غیرکالمی )زبـان بـدن( برای روایـت حـاالت درونی خود بـا معشـــوق بهره برده اســـت. هـدف این مقاله معرفی، طبقهبندی و تحلیل انواع ارتباطات غیرکالمی در غزلیات طالب آملی اســت تا نشــان دهد که زبان بدن میتواند کارکردهایی چون کنترل کردن، مکمّل بودن، تأکید کردن و جانشـین شـدن را در کنار گفتگوهای کالمی داشـــته باشـــد و با روش توصـــیفی _تحلیلی آشـــکار میســـازد که ارتباطات غیرکالمی در این غزلیات بیشــتر برای جانشــینی و تأکید پیام کالمی بهکاررفتهاند و مؤلفه ظاهر فیزیکی بیش از سـایر مؤلفهها، در غزلیات طالب نمود داشـته اسـت و این مطلب را روشـن میسـازد که طالب برای بیان حاالت درونی غیرقابلتوصــیف خود، اعضــای بدن را بهترین نمونه برای اعالم خاکســاری، غم و اندوه هجران و آستان بلند معشوق و دستکوتاه عاشق، به کار گرفته است.