در این نوشتار، منظور از مجتمع های زیستی، تمامی زیستگاه های گروهی انسان هاست که می تواند شامل شهر، شهرک مسکونی و شهرک های غیرمسکونی (شهرک صنعتی و مانندآن)، شهر جدید و روستاها باشد که یا به صورت خودجوش و ارگانیک در طول زمان به وجود آمده اند و یا از طریق یک برنامه ریزی مدون توسط مردم و یا دولت ها شکل گرفته اند. از آنجا که این کتاب برای استفاده دانشجویان رشتۀ جغرافیا با گرایش برنامه ریزی شهری درمقطع کارشناسی ارشد به نگارش درآمده است؛ هرگاه صحبت از مجتمع زیستی می شود منظور عمدتاً شهرها، در مفهوم کلی آن هستند. مطالب این کتاب می تواند مورد استفاده دانشجویان رشته های معماری و شهرسازی نیز قراربگیرد. نگاهی به نابسامانی ها و مشکلاتی که امروزه بسیاری از مجتمع های زیستی بشری اعم از روستا یا شهر با آنها دست به گریبانند، ما را به این حقیقت رهنمون می سازد که این گونه مجتمع ها در اموری مانند موقعیت و مکان استقرار، نوع تعامل با محیط طبیعی، دسترسی به انواع منابع و امکانات، شبکهء خطوط ارتباطی، کیفیت های دیداری وغیره فاقد برنامه ریزی و یا حداقل دارای برنامه ریزی های نابخردانه بوده و در نهایت این که اگر برنامه ریزی اصولی هم داشتند به طور کامل اجرا نشده است. شهرها و روستاهایی که به دلیل استقرار غیرمنطقی در مسیر سیلاب ها، کمربندهای زلزله وغیره دچار خسارت های جانی و مالی زیادی می شوند کم نیستند. توسعه شتاب زده شهرنشینی در جهان امروز به همراه بهره برداری های بی رویه از منابع محیطی و گسترش آلودگی های زیست محیطی و رواج ناهنجاری های اجتماعی، جایگاه و اهمیت برنامه ریزی را در همه ارکان زندگی شهری و روستایی روشن می سازد. مروری بر تاریخ برنامه ریزی مجتمع های زیستی بیانگر آن است که هرچه به دوران های گذشته برمی گردیم به همان اندازه کمتر نشانی از برنامه ریزی می یابیم با این حال، این گفته به آن معنی نیست که انسان های اولیه بدون تفکر و تعقل شهر و روستاهای خود را بنیان می نهادند. می توان گفت که آنها عمدتاً بر مبنای غریزه و تجربیات خود اقدام به ساخت این مجتمع ها می کردند. اگر بخواهیم به نشانه هایی از فقدان یا ضعف برنامه ریزی درمجتمع های زیستی را که عواقب آن باعث بروز نابسامانی ها و مشکلات برای ساکنین آنها شده اشاره کنیم موارد زیر می تواند روشنگر باشد: بسیاری از مجتمع های زیستی از نظر مکان یابی و انتخاب نش