«روش تحقیق» از مهم ترین لازمه های یک پژوهش علمی است و کتاب هایی که در این زمینه به چاپ می رسند، می توانند پژوهش گران را در آگاهی از روش های نوین و کاربردی پژوهش یاری نمایند. رشته ی دانشگاهیِ ادبیات فارسی یکی از رشته های علوم انسانی است و لزوم همگام شدن با تحولاتِ علوم انسانی در این رشته باید به طور جدی موردتوجه قرارگیرد. در این مقاله، ضمن تبیین تحول روش شناسی در علوم انسانی، به ارزیابی انتقادی 10 کتاب روش تحقیق در ادبیات فارسی پرداخته شده است. در بخشی از این کتاب ها، غلبه ی تلقی سنتی از پژوهش و مفاهیم پوزینیویستی درباره ی ماهیت علم و پژوهش دیده می شود. روشِ غالب در بخش دیگری از کتاب ها ، «روش تفسیری» است؛ در اغلب این کتاب ها روش شناسی انتقادی جایگاهی نمی یابد و بعضاً حتی نظریه های انتقادیِ طرح شده، با ماهیتی غیرانتقادی و تفسیری ارائه شده اند. دو کتاب از مجموع ده کتاب بررسی شده، به تبیین روش تحقیق با رویکرد انتقادی در ادبیات پرداخته و لزوم برخورداری از تفکر نقادانه در مراحل مختلف پژوهش ادبی را مورد توجه قرارداده اند. بخشی از مفاهیم سنتی و غیرانتقادی در این کتاب ها، ریشه در هژمونی هایی دارد که ادبیات را به مثابه ی ابزاری برای تعلیم و نقد را تفسیر دشواری های آثار ادبی و مقوله ای ذوقی تعریف می کند.