با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، ایران دور جدیدی از مذاکرات فشرده و مستمر را با دولت های عضو گروه 1+5 آغاز کرد که نهایتا به توافق جامع هسته ای وین یا «برجام» منتج شد. در همین رابطه، علیرغم کاهش تنش ها و متعاقبا احیای روابط ایران و غرب بویژه اروپا، نه تنها سطح مناسبات ایران و چین حفظ شد، بلکه توسعه قابل ملاحظه ای را نیز تجربه نمود. با توجه به این موضوع، سوال اصلی پژوهش حاضر بر این مبنا شکل گرفته است که چه عواملی در گسترش مناسبات ایران و چین پس از توافق نهایی هستهای یا « برجام» نقش مهمی ایفاء نمودند؟ این پژوهش با بهرهگیری از روش توصیفی – تحلیلی و با کاربست پارادایم عملگرایی در قالب رهیافت نظری نو واقعگرایی استدلال میکند که مولفههایی مانند وفاداری چین به ایران در شرایط سخت تحریمها، تداوم بی اعتمادی ایران به غرب علیرغم احیای روابط، الزامات اقتصادی متقابل تهران-پکن، اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایران برای چین، لزوم مقابله با افراطگرایی، تروریسم و بنیادگرایی و همچنین مخالفت با نظم موجود بینالمللی و یک جانبهگرایی ایالات متحده موجب شده تا دو کشور ایران و چین ضمن حفظ سطح تعاملات و مناسبات سیاسی و اقتصادی فعلی خود، تلاش نمایند تا همکاریهای دوجانبه را بیش از پیش گسترش دهند.