ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون پس از سالها تنش و بحران، فضای جدیدی مبتنی بر بهبود روابط را در دولت رئیسی تجربه میکنند. هدف پژوهش حاضر بررسی سیاست خارجی دولت آقای رئیسی در قبال کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است. بر همین اساس سوال اصلی بر این مبنا قرار دارد که دیپلماسی دولت سیزدهم در قبال کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس دستخوش چه تحول راهبردی شده است؟ فرضیه پژوهش بدین گونه مفصلبندی شده است که راهبرد کلان دیپلماسی دولت سیزدهم در قبال کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نسبت به دولتهای گذشته از پایداری و ثبات برخودار بوده است. یافتهها مبین آنند که متغیرهای پایدار ژئوپلیتیکی، ژئواستراتژیکی، ژئوکالچر و ژئواکونومیک توسعه مناسبات با کشورهای همسایه را به امری اجتناب ناپذیر در سیاست خارجی ایران مبدل ساخته است. در حقیقت منافع ملی ایران در زمینههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی با کشورهای منطقه خلیج فارس پیوند خورده است. به همین دلیل این منطقه همواره از اهمیت ویژهای در سیاست خارجی ایران برخودار بوده است. اما به لحاظ تاکتیکی تحول درون زا در سیاست خارجی دولت سیزدهم و متعاقب آن حاکمیت رویکرد سیاست همسایگی، سبب شده تا دستگاه دیپلماسی اهتمام ویژهای به منطقهگرایی و گسترش مناسبات با همسایگان جنوبی کشور داشته باشد. بر همین مبنا، سیاست همسایگی به اصل مهم دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم مبدل گشت و بدین ترتیب شاهد تغییر فضا در روابط متقابل تهران و اعضای شورای همکاری خلیج فارس بودهایم. با این حال، باید تاکید داشت فشارها و الزامات ساختاری و تغییر فضای منطقهای و بینالمللی نقش مهمیتری در کامیابی دولت سیزدهم در بهبود و توسعه مناسبات با کشورهای عرب منطقه داشته است. روش پژوهش تحلیلی – تبیینی بوده و دادهها از منابع کتابخانهای و اینترنتی جمعآوری شده است. برای تبیین موضوع پژوهش نیز از نظریه واقع-گرایی نئوکلاسیک استفاده شده است.