از آنجا که چین با ایجاد نظم نوین اقتصادی و گسترش حوزه سیاسی و امنیتی، به دنبال معرفی خود به عنوان یک هژمون منطقه و یک قدرت تاثیرگذار جهانی است، هند در صدد است تا با اتخاذ سیاست های گوناگون منافع و رفتار تفوقجویانه چین را تحت الشعاع قرار دهد. این در حالی است که دستاوردهای دولت مودی در سیاست خارجی، هند را به قدرتی بزرگ و تاثیرگذار در منطقه و نظامبینالملل تبدیل کرده است. با در نظر گرفتن این ملاحظات این سوال مطرح میشود که هند و بویژه دولت مودی جهت مقابله با هژمونی چین چه سیاستهایی را در دستور کار سیاست خارجی قرار داده است؟ فرضیه بر این مبنا قرار گرفته است که هند از طریق سیاست هایی نظیر عدم تعهد، عمل به شرق، نخست همسایگی و چندجانبه گرایی در نظامبینالملل، چالشها و محدودیت هایی را در ابعاد سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی برای هژمونی چین ایجاد کرده است. روش تحقیق در این مقاله کیفی و بر مبنای رویکرد تحلیلی- تبیینی میباشد. دادههای این پژوهش کیفی بوده و از منابع کتابخانهای و اینترنتی استخراج شده است. همچنین به منظور تحلیل علمی وتئوریک مسئله پژوهش از نظریه موازنه قوای کنت والتز بهره گرفته شده است.