گروههای مارکسیستی از نیروهایی بودند که خیلی زود در تخاصم با انقلاب و جمهوری اسلامی ایران قرار گرفتند و در این راستا و در موضعی تقابل جویانه در صدد برآمدند از شرایط خاص سالهای نخست پس از انقلاب به نفع خود بهره-برداری نمایند. در واقع، سر برآوردن نیروهای گریز از مرکز متعدد در مناطق مختلف ایران در این دوره، زمینه ای آفرید که نیروهای ضد انقلاب آز آن استفاده کنند و ایجاد حوادث گنبد و غائله آمل در سال های ۱۳۵۸ و ۱۳۶۰ نیز در همین چارچوب قابل بررسی هستند. این پژوهش با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و روش مقایسه ای می کوشد با مطالعه حوادث مذکوربه این پرسش پاسخ دهد که وجوه افتراق و همپوشانیهای دو غائله کمونیستی آمل و گنبد کاووس کدامند؟ در پاسخ، این فرضیه مورد بررسی قرار می گیرد که هر دو غائله دارای سبقه چپ و کمونیستی بودند که به منظور تقابل با انقلاب اسلامی سازماندهی شده بودند؛ با این تفاوت که در منطقه گنبد مارکسیستها تلاش کردند از دوگانگی مذهبی شیعه و سنی نیزبهره گیرند. یافته های تحقیق موید آن است که نا آرامیها و تحرکات سیاسی در این دو منطقه بعد از انقلاب اسلامی ایران پیش از آنکه ناشی از مسائل قومی و مذهبی باشد ناشی از رقابتهای سیاسی و تحرک گروههای چپ و عمدتاً غیرمحلی بود که در جهت تشدید تضادهای منطقهای-قومی و بحرانسازی در کشور به منظور حصول اهداف سیاسی و منافع گروهی صورت گرفت.