از زمانی که برادران دمرگان در منطقه تالش گیلان به بررسی و گمانه زنی پرداختند، بیش از یکصد سال می گذرد و در طول یک قرن گذشته پژوهش های میدانی باستان شناختی فراوانی در سطح استان صورت پذیرفته است؛ اما تمرکز اغلب این پژوهش ها بر کاوش قبور عصر آهن، پرسش های بی شماری را درباره اقتصاد معیشتی، ساختار معماری، برهم کنش های فرهنگی و مؤلفه های محیطی مؤثر بر شکل گیری، گسترش و فروپاشی فرهنگ های پیش از تاریخی گیلان بی پاسخ گذاشته است. بررسی های سطحی نیز که عمدتاً در قالب تهیه اطلس باستان شناسی استان انجام شده، اطلاعات خام، پراکنده و گاه مخدوشی از موقعیت، گاه نگاری و وسعت بیش از 160 محوطه پیش از تاریخی استان ارائه می دهند. مقاله حاضر با روش اسنادی ضمن بررسی گزارش های این پژوهش ها، به واکاوی ابهامات و خلأهای اطلاعاتی و مشکلات ناشی از نبود رویکردهای نو و پرسش محور در بررسی های منطقه پرداخته است. نگارندگان، بر پایه برخی مطالعات سال های اخیر که با رویکرد جدید در بررسی ها، گمانه زنی ها و کاوش های علمی صورت پذیرفته اند، ظرفیت ها و آسیب های پژوهشی استان را معرفی و چشم انداز و وضعیت مطلوب مطالعات آتی را ترسیم و پیشنهاد می نمایند.