مقوله ی ایدئولوژی در ایران با انقلاب مشروطه آغاز شد و با آغاز حکومت پهلوی در نهادهای علمی و فکری اعتبار و اعتلا به دست آورد و از سال 1320 به این سو،بن مایه ی حرکت های سیاسی و اجتماعی را تشکیل داد و وارد ادبیّات سیاسی ایرانیان شد و به تبع آن بر آثار ادبی اعم از شعر و داستان فارسی سیطره یافت.جریان های ایدئولوژیکی که از قرن هیجدهم در اروپا یکی پس از دیگری به اوج و اقتدار خود رسیده بودند به صورت ایسم هایی چون مارکسیسم،سوسیالیسم،ناسیونالیسم،فاشبسم و...متجلی گردید که پس از جنگ جهانی دوم به تدریج به خاموشی گرایید و از جهان غرب به سوی جهان سوم گسیل شد و در این کشورها از جمله ایران در عرصه های مختلف فرهنگی،سیاسی و فکری متجلّی شد ایدئولوژی گرایی در ایران از ابتدای حاکمیت رضا پهلوی،مراحل جوشش و پرش خود را آغاز کرد و در حکومت محمدرضا پهلوی به اوج خود رسید.اوج گیری جریانات ایدئولوژیکی در ایران عصر پهلوی در نهادهای گوناگون فرهنگی از جمله نهادهای ادبی بازتاب یافت که در این تحقیق در نظر است با بررسی برخی از زمان های داستان نویسان به نام این عصر،پدیده ی ایدئولوژی گرایی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.