چوبک در داستان های کوتاه و رمان های تنگسیر و سنگ صبور بخشی از زوایای تاریک حیات فردی و اجتماعی ایران را در دهه های سی و چهل قرن چهاردهم هجری آشکار می کند. آثار او آیینه ای است که سیمای واقعی ایران را در آن سال های پرتپش نمایان می سازد. چوبک در آثارش تلاش خود را برای تجسم بخشیدن پلیدی ها، خشونت ها و پلشتی های اجتماع و سرنوشت شوم انسان های تیره بخت به کار گرفت. در این مقاله سعی شده است ضمن نقد مکتبی آثار این نویسنده و نگاهی گذرا به درون مایه های داستان های کوتاه وی، رمان سنگ صبور همراه با تشریح محورهای فکری چوبک مورد نقد و بررسی قرار گیرد.