امروزه بحث پیرامون تطبیق آثار ادبی در حوزه های زبانی و جغرافیایی گوناگون از مهم ترین مباحث نقد ادبی محسوب می شود که پژوهش پیش رو تطبیق دو اثر تأثیرگذار در حوزه ی ادبی فرانسه و ایران است. هیچ ادبیات پویایی نمی تواند از تأثیر ادبیات کشورهای دیگر بر کنار باشد. در این میان، ادبیات داستانی فرانسه و ایران می توانند محلی برای یک مطالعه ی تطبیقی باشند. از میان داستان نویسان این دو کشور، امیل زولا، بانی مکتب ناتورالیسم و آغازگر بحث پوزیتیویسم در ادبیات و صادق چوبک، نماینده ی این رویکرد در ایران، جلوه ای از تطبیق را می نمایانند. بررسی ها نشان می دهد که زولا در رمان ژرمینال بسیاری از اصول اساسی رویکرد پوزیتیویسم چون تجربه گرایی و اصالت دادن به مشاهده ی عینی، تحلیل جزء به جزء حقایق پیرامون، اعتقاد به عامل وراثت، علم ژنتیک و ساختار فیزیولوژیکی انسان را گنجانده است. چوبک نیز تلاش می کند تا در مسیر به کارگیری عناصر پوزیتیویستی از قبیل اصالت دادن به مشاهده و تجربه، جزئی نگری، خرافه ستیزی و اعتقاد به اصل وراثت در رمان سنگ صبور حرکت کند. اما تفاوت هایی در نحوه ی به کارگیری رویکرد پوزیتیویسم در این آثار وجود دارد که در پژوهش حاضر در نظر است با روشی تطبیقی به آن ها پرداخته شود. در این جستار با رویکردی توصیفی، تحلیلی با بر شمردن جلوه های تشابه و تمایز در زمینه ی بهره گیری از عناصر پوزیتیویستی در رمان های ژرمینال و سنگ صبور به مطالعه ی تطبیقی این آثار مبادرت می شود.