باتوجه به محوریت نگاه به خرده فرهنگها، شعر فارسی از نظر گونههای زبانی، ساختار، صور ذهنی و افقهای معنایی دستخوش تحولات گستردهای شده و مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده است. بخشی از این تحولات در شعر معاصر مازندران قابل ملاحظه بوده و در عنصر لحن نمود محسوستری داشته است. لحن واژهای شناور، چندساحتی و گسترده است و هریک از پژوهشگران متناسب با دریافت خود در بافت متن تعابیر متفاوتی از آن ارائه دادند. درواقع لحن، پژواک قلم نویسنده یا شاعر است که از لابهلای واژهها و سطرهای جملهها گوشنوازی میکند. لحن در مقام کلان عنصر به خرده لحنهای متعددی بخش میشود که در این جستار خرده لحن عامیانه در همه گرایشهای سبکی، قالبها و ژانرهای موجود در شعر امروز مازندران تبیین شده است. نگارندگان در این پژوهش تکنیکهای پردازش لحن عامیانه را در سرودههای چهل شاعر فارسیسرا از سال 1350 تا 1400 دستهبندی، معرفی و تحلیل کردهاند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد، شاعران مازندران برای عامیانه سازی لحن از پنج کلانشگرد (قالب، آوا، موسیقی، زبان و بلاغت) و 25 خردشگرد در لایهها سود بردند. باتوجه به دادههای پژوهش در بین شگردها، شاخصههای موسیقایی با چهار خرده شگرد تکرار چشمگیری داشته است و در شگردهای زبانی، لحن واژگان بومی ـ اقلیمی و طنز بسامد معناداری نشان میدهد. روش پژوهش تلفیقی از نوع کمی و تحلیل محتوا با استفاده از منابع اسنادی و سایتهای معتبر اینترنتی است.