فقر اجتماعی به عنوان یکی از سه مؤلفۀ اصلی فقر شهری، مفهومی چند بُعدی است که سهم قابل توجهی در شکل گیری مفهوم نهایی فقر دارد؛ بنابراین تعیین گسترۀ آن اولین گام در برنامه ریزی و اجرای سیاست های محرومیت زدایی در مناطق شهری به شمار می رود. هدف اصلی این تحقیق شناسایی الگوی فضایی فقر اجتماعی و بررسی مهم ترین عوامل مؤثر بر آن در شهر آمل است. نوشتار حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی به شمار می رود. داده های مورد استفاده از بلوک های آماری سال 1390 مرکز آمار به دست آمده است و برای استخراج و طبقه بندی داده ها از نرم افزارهای GIS، GeoDa، SPSS و Excel استفاده شده است. در این پژوهش از 16 شاخص مرتبط با فقر اجتماعی و روش های تحلیل فضایی همچون تحلیل لکه های داغ، تحلیل عاملی، موران و LISA استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل لکه های داغ نشان داد، حاشیه های غربی و قسمت های هم جوار با رودخانۀ هراز در مناطق شمالی و جنوبی شهر، از جمله مهم ترین پهنه های این نوع فقر در شهر آمل هستند؛ به طوری که در حدود 13 درصد از مساحت (57/267 هکتار) و 16 درصد از جمعیت شهر (34278 نفر) را دربرگرفته است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان می دهد که براساس 16 متغیر اولیه، فقط 4 مؤلفه ای که دارای بیشترین همبستگی با یکدیگر بودند تشکیل خوشه داده اند. این 4 مؤلفه که 05/76 درصد از واریانس موجود در داده های اولیه را تبیین می کنند، عبارت اند از: فعالیت و مالکیت، بار تکفل، بی سوادی و از کارافتادگی و بیکاری. همچنین یافته های برآمده از آمارۀ LISA نیز با تأیید نتایج قبلی، بزرگترین خوشۀ فقر را در مناطق غربی شهر به ویژه در محلات شمارۀ 3، 4، 5 و 7 نشان می دهد.