شهرهای خودرو محور منجر به خلق محیط های شهری می شود که نه تنها وابستگی به خودرو را ترویج و تشویق می نماید بلکه نوعی فرهنگ خودرو محوری را خلق می کند، به طوری که در عمل دسترسی به خدمات بدون خودرو امکان پذیر نبوده و یا بسیار مشکل است. در مقابل پیاده راه سازی نیرومند ترین و اثرگذارترین جنبش طراحی محلات شهری است و همچنین پیاده راه سازی کاهش پیامدهای زیان بار خودرو محوری، افزایش ایمنی افراد پیاده و بهبود محیط شهری را به ارمغان می آورد. روششناسی این تحقیق مبتنی بر رویکردهای توصیفی تحلیلی بوده که از شاخص قابلیت پیادهروی فرانک، ضریب آنتروپی شانون، بی مقیاس سازی فازی و برای تعمیم و برای GIS گانه شهر آمل از نرمافزار 25 میزان قابلیت پیادهروی در سطح مناطق استفادهشده است. با توجه به اینکه بین SPSS تجزیهوتحلیل میزان همبستگی از نرمافزار فعالیت فیزیکی افراد و محیط ساخته شده شهر که در آن زندگی می کنند ارتباط وجود دارد، شاخص قابلیت پیاده روی می تواند در مراحل مختلف برنامه ریزی شهری مفید باشد .که در آن ارزش بالا از شاخص قابلیت پیاده روی بدان معنی است که یک آرایش خاص از شهر می تواند فعالیت بدنی افراد را مشخص کند، و پایین بودن شاخص قابلیت پیاده روی بدان معنی است که مردم اغلب از اتومبیل برای زندگی روزمره استفاده می کنند که منجر به حداقل فعالیت بدنی می شود. با توجه به شمارش شاخص قابلیت پیاده روی برای هر ساختار موجود از شهر و برای هر طرح شهری پیشنهادی می تواند امکان پذیر باشد. نتایج نشان میدهد عوامل مختلف محیطی تأثیر قابلتوجهی بر میزان قابلیت پیادهروی دارد که هر چه میزان فشردگی و اختلاط کاربریهای شهری بیشتر باشد قابلیت پیادهروی افزایش مییابد و مناطق مرکزی شهر آمل بالاترین میزان قابلیت پیادهروی را دارا میباشد که این امر موجب افزایش فعالیت های پیاده روی و بدون خودرو خواهد بود.