جهانشمولی و نسبیگرایی دو رویکرد متفاوت به حقوق بشر میباشد. جهانشمولی متضمن شناسایی حقوقی یکسان و برابر برای همهی انسانها در سراسر دنیا بوده و نسبیگرایی در مقابل به معنای وابستگی حقوق بشر به مولفههای فرهنگی هر جامعه است. در عصر حاضر جهانشمولی گفتمان مقبول به شمار می-آید و نسبت نظامهای حکمرانی با جهانشمولی واجد اهمیت قابل توجهی است. مقاله حاضر در پی بررسی نسبت نظام حکمرانی ایران با جهانشمولی حقوق بشر است. در این راستا ضمن معرفی سه شاخصهی کلی، این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است. این شاخصهها عبارتند از ظرفیت تحقق اجماع عمومی در حوزهی حقوق بشر ، اتخاذ موضع قابل قبول نسبت به قواعد حقوق بشر بینالملل و تضمین قانونی رعایت حداقلی از استانداردهای حقوق بشر بینالملل. در مجموع این پژوهش بر آن است که نظام حکمرانی ایران موضع ویژهای را نسبت به حقوق بشر اتخاذ نموده که اگر چه از حیث مبانی نظری با نظریه جهانشمولی قرابت دارد، با اینحال رویکرد خاص دینی این نظام تا حدی به نوعی نسبیگرایی و تکیه بر مفهوم تنوع فرهنگی گرایش داشته و همزمان ضمن اتخاذ تعبیر خاصی از جهانشمولی، به لحاظ مذهبی بودن و ویژگیهای خاص سیاسی و فرهنگی دارای گرایشهایی به نسبیگرایی نیز میباشد.