این مطالعه درصدد بوده است تا با بررسی روابط مستقیم و غیر مستقیم تاثیر نیازهای بنیادین روانشناختی و سطوح انگیزش بر اهمال کاری تحصیلی دانشجویان دانشگاه های استان مازندران را بررسی نموده است. روش تحقیق حاضر از لحاظ ماهیت در زمره ی تحقیقات توصیفی و غیرآزمایشی (میدانی و پیمایشی) قرار داشته و از نظر روش نیز در دسته ی تحقیقات همبستگی محسوب می گردد. جامعه ی آماری تحقیق حاضر را تمام دانشجویان دانشگاه های استان مازندران تشکیل می دهند. تعداد نمونه با فرمول کوکران 343 نفر برآورد شده است. از روش نمونه گیری خوشه ای در این مطالعه استفاده شده است. از روش نمونه گیری خوشه ای در این مطالعه استفاده شده است. ابتدا رشته های دانشگاه های استان مازندران به سه شاخه نظری علوم انسانی، علوم تجربی و ریاضی فیزیک تقسیم شدو از هر طبقه چهار رشته انتخاب و در مرحله بعد پرسشنامه بین تمامی دانشجویان در ورودی های مختلف توزیع شد. خوشه رشته های با دیپلم ریاضی فیزیک شامل رشته های مهندسی برق، مهندسی کامپیوتر، مهندسی عمران و مهندسی صنایع بوده است. خوشه رشته های با دیپلم علوم انسانی شامل حقوق، روانشناسی، علوم اجتماعی و علوم تربیتی بوده است. خوشه رشته های با دیپلم علوم تجربی شامل پزشکی، دندانپزشکی، مهندسی دامپزشکی و مهندسی کشاورزی بوده است. تعداد 500 پرسشنامه توزیع شد که داده های 448 نفر از دانشجویان معتبر تشخیص داده شده و وارد تجزیه و تحلیل شده است. از پرسشنامه اهمال کاری سولومن و راث بلوم ( 1984 ) و ابزار نیازهای بنیادین روانشناختی دسای و رایان (2000) و ابزار انگیزش تحصیلی والرند (1992 ) شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش از مدل معادلات ساختاری استفاده می شود. از نرم افزار اموس تحت ویندوز8 استفاده شده است. نتایج نشان می دهدکه مدل مفهومی با دو متغیر مستقل توانسته 22 درصد از واریانس متغیر اهمال کاری تحصیلی را تبیین نماید.نتایج دیگرنشان داد که بین نیاز روانشناختی و انگیزش بیرونی، بین نیاز روانشناختی و انگیزش درونی، بین بی انگیزگی تحصیلی و اهمال کاری، بین انگیزش بیرونی و اهمال کاری تحصیلی و بین انگیزش درونی و اهمال کاری تحصیلی در سطح (05/0=α) رابطه ی معنی دار مشاهده شده است. ولی بین نیاز روانشناختی و بی انگیزگی تحصیلی رابطه ی غیر معنی دار مشاهده شده است.