نولدکه در نظریۀ ترتیب نزولش، از ابزارهای گوناگونی جهت کشف ترتیب نزول استفاده می کند. یکی از مهمترین ابزارهای او، قاعدۀ سیاق است که از آن در ترتیب نزول جملات، آیه و آیات استفاده می کند. این نوشتار بر آن است تا با روشی توصیفی – تحلیلی، موارد استفادۀ نولدکه از این ابزار را شناسایی و مطالعه کرده و برداشت او از قاعدۀ سیاق و چگونگی بکارگیری این قاعده در نظریۀ مذکور را تبیین و ارزیابی کند. دستاورد این مطالعه نشان داد که او سیاق را در معنای وحدت و تشابه موضوعی قلمداد کرده است و از آن در تقطیع یک آیه، جداسازی یک آیه از آیات مجاورش و جداسازی چند آیه از سوره بهره برده است. هر چند که روش او در استفاده از سیاق جهت کشف ترتیب نزول، ناقص و نادرست می نماید.