ترجمه، بازسازی یک کلام در زبان دیگر است، به طوری که تمام معانی و مقاصد صاحب کلام در زبان مقصد بازگو شود. از این رو، متن ترجمه، آیینه تمام نمای متن اصلی است. مهم تریم مسئله در ترجمه، رعایت اصلی است که مترجم برای جایگزنی معادل واژه ها باید در دستور کار خود قرار دهد، به طوری که متن ترجمه، برابر و همسان متن مبدأ باشد. توجه به مؤلفه های مختلف معنایی واژه، امری کاملاً ضروری است. هرچند در پاره ای از موارد شاید نتوان عملاً به این مقصود دست یافت، اما باید برای یافتن نزدیک ترین و دقیق ترین معادل، نهایت تلاش خود را به کار بست. هدف از این مقاله، پاسخ به این پرسش است که آیا مترجمان کلام وحی، هنگام ترجمه به اجزا و عناصر تشکیل دهنده و مؤلفه های معنای واژه های قرآن در فرایند ترجمه، توجه و دقت داشته اند و در ترجمه های خود، آن را منعکس کرده اند یا نه؟ از این رو، در این مقاله، نگارندگان ترجمه برخی از مترجمان را بر اساس کتب لغت و تفسیر نقد و بررسی می کنند. بررسی ترجمه های ارائه شده بر اساس هفت واژه قرآن کریم از برخی آیات کلام وحی، نشان دهنده نبودِ توجه کافی مترجمان به اصل واژه یابی دقیق و نیز لحاظ نکردن مؤلفه های معنایی زبان مبدأ است. همچنین، عموم مترجمان از لایه ها و طبقات معنایی که در الفاظ کلام وحی نهفته است، غفلت ورزیده اند.