بر مبنای نظریه رفتارگرایی اجتماعی، قصه های قرآنی در تغییر رفتار و تحول جامعه مؤثر بوده و تلمیح به گزارشهای تاریخی سلف میتواند زمینه تأمین هدف رشدی دورههای مختلف نزول را تأمین کند. در این جستار دورههای نزول قرآن به پنج دوره رشد پنهانی، استقرار دین، حضور علنی مسلمین، تشکیل و توسعه جامعه اسلامی و دوره تثبیت دین تقسیم بندی شده و با روش توصیفی – تحلیلی، قصص قرآن بهعنوان یکی از مؤلفههای تأثیر گذار در تحول تدریجی اجتماع عصر نزول مورد بررسی قرار می گیرد. بهنظر میرسد موضوع این آیات در دوره اول در راستای دلگرمی پیامبر(ص) و بیان تکراری بودن تکذیب انبیاء در مکاتب گذشته میباشد. دوره دوم نزول قرآن بیشترین نمود قصص قرآنی است که این مؤلفه با استناد به تقسیم بندی آیه 29 سوره فتح نقش موازرتی و معاضدتی در راستای هدف استحکام دین را داشته است. در دوره سوم با شروع حضور علنی پیامبر(ص) در جامعهی اکثراً مشرک، شاهد نگاه ویژه حمایتی خداوند در راستای اقتدار آفرینی انبیاء هستیم. در دوره چهارم از عنصر داستان در تبیین بهتر فروع دین و تشویق مسلمین به جهاد استفاده شده و نهایتاً در دوره پنجم سعی در آماده سازی جامعه برای دوران پس از رسالت و جلوگیری از انحراف در قالب داستان شده است.