تفاوت اسم اعظم با دیگر اسماء، این است که در اسمای دیگر، یکی از کمالات ظهور دارد و کمالات دیگر، باطن است؛ ولی اسم اعظم در حد اعتدال و استقامت است و هیچ یک از جمال و جلال در آن بر دیگری غلبه ندارد و هیچ یک از ظاهر و باطن بر دیگری حاکم نیست. عده زیادی از مفسران براساس فهم عرفی از ظاهر روایات، اسم اعظم را همانند سایر اسمای حسنی و مرکب از حروف و الفاظ دانسته و به-دنبال شناخت آن بوده و گاهی آن را معرفی کرده و گاهی با اجمال گذشته اند و در مقابل، گروهی نیز آن را حقیقتی ورای لفظ و معنا می دانند. در رابطه با اسم اعظم، چهار مرتبه در نظر گرفته شده است: جهت غیب و ظهور، مقام حقیقت انسانی، مقام حقیقت محمدیه و مقام وجود عنصری پیامبراکرم(ص)؛ که البته می توان گفت پایین ترین مرتبه اسم اعظم، اسم اعظم لفظی است. دیدگاه قابل توجه آیت الله جوادی آملی از مفسّران و قرآن شناسان خطّه تبرستان که در این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر تفاسیر و کتب تألیفی ایشان به دست آمده، این است که اسم اعظم، مفهوم نیست که با علم حصولی و وجود ذهنی، اثر کند. ایشان نظریه لفظ بودن اسم اعظم را رد کرده و معتقد است: اسم اعظم، واقعیت عینی دارد. از نظر ایشان، اسم اعظم، مقام است و درجاتی دارد و بازیافتگان به آن مقام می توانند، گاهی بی لفظ در جهان تکوینی اثر بگذرانند.