پیامدهای شناخت قرآن به مثابه گفتار ورهیدن از انگاره اصالت مصحف، زیرو زبر کننده است. در اینجا مراد از گفتار ملفوظ بودن ومقصود از نوشتار مکتوب بودن نیست.بلکه منظور سبک کلام ونوع روابط میان عبارات وجمله هاست .مبانی نظریه ابوزید در زمینه گفتاری بودن قرآن شامل موارد زیر می باشد. 1)گفتاربنیاد بودن جامعه در عصر نزول 2)شفاهی بودن سوره های قرآن 3)از بین رفتن سیاق حالی آیات 4)محوربودن شخصیت خود پیامبر(ص).وی به وجود اسطوره،الحان متفاوت وپراکندگی وعدم انسجام را از ویژگیهای زبان گفتاری دانسته لذا قرآن را مجموعه ای از گفتمانها در نظر می گیرد. وی معتقد استا اگرچه صورت نوشتاری زبان از همان صورت گفتاری زبان پدید می آید؛ امّا کاملاً بر یکدیگر انطباق ندارند؛ به همین جهت چنانچه گفتاری به صورت اصلی اش به نوشتار درآید، بخشی از کارکردهایش را که فرا سیاقی و یا قراین حالی و مقامی خوانده می شود، از دست می دهد..با پذیرش گفتاری بودن قرآن نتایج ذیل به دست می آید: اول:دریافت سرشت گفتاری قرآن بدان معناست که قرآن مانند هر گفتاری دربردارنده دیالوگ (گفت وگو)، جدال، نفی و پذیرش و گزینش و مانند آن است. قرآن سخنی شفاهی است نه متنی نوشتاری. آن را باید با ابزارهای تحلیل گفتار و سخن دریافت، نه روش شناسی متن. دوم: «اگر قرآن را گفتار بدانیم دیگر تناقضی در آن نمی یابیم. فرض تناقض از آن روست که قرآن را مصحف می انگاریم؛ گویا کسی نشسته و کتابی نوشته است از آغاز تا پایان. اما اگر بدانیم که قرآن مجموعه گفتارهایی است که طی بیست و اندی سال در شرایط گوناگون بر زبان پیامبر جاری شده تناقضی دیگر در کار نخواهد بود؛ آنچه تناقض به چشم می آید از موقعیت های گوناگون بیان گفتارها برمی خیزد و نقص نمی تواند بود.لیکن با شواهد بیان شد بسیاری از دلایل ابوزید مخدوش بوده و ناشی از سطحی نگری وی به قرآن حاصل شده است.