قتل ناموسی هنجار اجتماعی دیرپایی است که با وجود وقوع تحول های گوناگون و عمیق در ابعاد حیات اجتماعیِ جوامع امروزی هم چنان پابرجا مانده است. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی اثر هم زمان ساختارهای اجتماعی و فرآیندهای یادگیری بر نگرش به قتلهای ناموسی است. این پژوهش به صورت مقطعی و با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، تمام مردان و زنان بالای 18 سال شهر مریوان در استان کردستان بوده اند که 384 نفر از آنان به منزله نمونه تحقیق انتخاب شدند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و با ابزار پرسش نامه، داده های لازم گردآوری شد. چارچوب نظری تحقیق، نظریه ساختار اجتماعی ـ یادگیری اجتماعی رونالد ایکرز بوده است. نتایج توصیفی تحقیق نشان می دهد که یک پنجم از پاسخگویان،نگرش مثبتی به قتل های ناموسی داشته اند(27.6 درصد مردان و 5.3 درصد زنان)، درحالی که نگرش 2/38 درصد (28.1 درصد مردان و 55.6 درصد زنان) منفی بوده است. نتایج آزمون تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن است که متغیر یادگیری اجتماعی، قوی ترین و مهم ترین پیش بینی کننده مستقیم نگرش مثبت به قتل ناموسی است. از میان عوامل ساختاری، متغیرهای احساس نابرابری جنسیتی، پذیرش باورهای مردسالارانه، و پای بندی به باورهای دینی سنتی، به ترتیب، مهم ترین متغیرهای پیش بینی کننده نگرش مثبت به قتل ناموسی بوده اند. اثرگذاری متغیرهای ساختار اجتماعی بر نگرش به قتل ناموسی، با میانجیگری متغیرهای یادگیری اجتماعی انجام می گیرد.