فقدان شغل و بیکار بودن دارای آثار مثبت و منفی متعدد مادی و غیرمادی در سطوح مختلف فردی، خانوادگی، سازمانی و اجتماعی است. نوشتار حاضر در پی طرح مسأله درخصوص آثار منفی بیکاری در بین دانش آموختگان دانشگاهی در کشور می باشد؛ چرا که به نظر می رسد باعنایت به اهمیت سلامت برای حفظ، بهبود و ارتقای نظم اجتماعی جامعه و نیز بهبود کیفیت زندگی فردی، ارقام رو به رشد نرخ بیکاری در بین دانش آموختگان در مقایسه با جمعیت عمومی طی دهه گذشته، و نیز غفلت پژوهشگران و سیاستگذاران از پیامدهای منفی بیکاری بر سلامت، بویژه دربین دانش آموختگان، طرح این مسأله اهمیت و ضرورتی مضاعف می یابد. به نظر می رسد دانش آموختگان بیکار به دلایل متعدد مادی و غیرمادی، و به ویژه فقدان درآمد و مشکلات هویتی در معرض فشار و تنش های شدیدی قرار گرفته و به علت عدم برخورداری کافی از منابع فردی و اجتماعی مقابله با این فشارها (خوش بینی، امیدواری، حس کنترل، حمایت اجتماعی، سرمایه اجتماعی، تجربیات مثبت و شادی آفرین، و ...)، مستعد ابتلاء به انواع اختلالات و آسیبهای جسمی، روانی و اجتماعی می باشند. به یقین می توان گفت که این اختلالات و آسیبها، صرفا منحصر به زندگی شغلی و شخصی دانش آموختگان نخواهند ماند و به سایر بخش های زندگی آنان (خانوادگی، سیاسی، مذهبی، بهداشتی، ...) و سایر بخش های حیات اجتماعی قابل سرایت می باشد. اتخاذ تدابیر و سیاستگذاری هایی به منظور افزایش ظرفیت اشتغال برای دانش آموختگان، هماهنگ نمودن ظرفیت پذیرش دانشگاهها با نیازهای بازارکار، آموزش کارآفرینی در دانشگاهها، تغییر نگرش دانشجویان به فرهنگ کار، تقویت منابع فدی و اجتماعی مقابله با فشار و تنش در بین دانش آموختگان، و پایش و مراقبت حمایتی از آنان تا زمان اشتغال، می تواند کاهنده بخش مهمی از آسیب ها و اختلالات جسمی، روانی و اجتماعی در بین دانش آموختگان بوده و به ارتقای سلامتی فردی آنان و سلامت اجتماعی جامعه کمک نماید.