مقدمه: بسیاری از پژوهش های جامعه شناختی صورت گرفته در حوزه موضوعی استرس مرهون مقاله کلاسیک پیرلین (1981) بوده است. مدل مفهومی ارائه شده در مقاله مذکور (فرآیند استرس) بر تحقیقات جامعه شناختی سه دهه اخیر تاثیر گذاشته است و به نوعی مدلی مرجعی است که برای پژوهش در زمینه تفاوت های سلامت روان به کار می رود. روش: روش مورداستفاده در این پژوهش، پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای، خوشه ای و سیستماتیک، 106 مدرسه و تعداد 742 نفر به عنوان جمعیت نمونه انتخاب شدند. جمعیت تحقیق کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه استان مازندران در سال تحصیلی 98-1397 بودند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی، آزمون تفاوت میانگین، آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیونی چندگانه استفاده شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و LISREL انجام گرفته است. یافته ها: نتایج تحقیق بیانگر آنست که بیشترین میزان استرسی (اولیه و ثانویه) که دانش آموزان تجربه کرده اند مربوط به مولفه محرومیت و کم پاداشی (مطمئن به گرفتن نمره مناسب ولی کسب نمره کم) و فشارها و محدودیت ساختاری (عدم یادگیری به دلیل شلوغی و بی نظمی کلاس) است. بیشترین میزان استرس مزمن مربوط به مولفه تهدیدها (ترس از اخراج و نگرانی از کسر نمره امتحانی) و محرومیت و کم پاداشی (نگرانی از کسب نمره کم در امتحان) است. متغیرهای تعدیل کننده (حمایت اجتماعی و عزت نفس) نقش موثری در تعدیل روابط بین میزان استرس و پیامد آن (افسردگی و اضطراب) داشته اند که معنادار بوده اند و در این میان نقش حمایت اجتماعی پر رنگ تر است. همچنین در تبیین افسردگی و اضطراب بر حسب نوع مدارس باید گفت که دانش آموزان مدارس دولتی و خاص بیشتر در معرض منابع استرس زایی هستند که تهدید کننده افسردگی و اضطراب آنان است. بحث: به واسطه مدل فرآیند استرس (عوامل استرس زا، تعدیل کننده ها، پیامد استرس و بافت اجتماعی) می توان تفاوتهای سلامت روان دانش آموزان را شناسایی کرد.