1403/08/01
سیده مهنا سیدآقایی رضایی

سیده مهنا سیدآقایی رضایی

مرتبه علمی: استادیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکدۀ ادبیّات و زبان‌های خارجی
نشانی: بابلسر، پردیس دانشگاه مازندران، دانشکدۀ ادبیات فارسی و زبان های خارجی، گروه زبان روسی
تلفن: 011-35302674

مشخصات پژوهش

عنوان
تاریخ شوروی: گولاک از زبان الکساندر سولژنیتسین
نوع پژوهش
سخنرانی
کلیدواژه‌ها
تاریخ- شوروی- ادبیات- مجمع الجزایر گولاک- سولژنیتسین
سال 1402
پژوهشگران سیده مهنا سیدآقایی رضایی

چکیده

در این سخنرانی به دوره ای از تاریخ شوروی پرداختیم که تحت سرکوب های خفقان آور استالین بسیاری از شهروندان شوروی راهی اردوگاه های کار اجباری سیبری شدند. این ارائه بیان تاریخ از زبان ادبیات بود. هنگامی که ماکسیم گورکی از اردوگاه‌های سیبری دیدن کرد، تا آخرین ساعات همه‌چیز همان‌طور گذشته بود که قدرت می‌خواست. در همان لحظه‌های آخر بود که زندانی‌ای حقیقت را پیش روی نویسنده‌ی بزرگ روس گذاشت و به قول الکساندر سولژنستین، درست در زمانی که گورکی سوار بر قایق، آنجا را ترک می‌کرد، آن زندانی تیرباران شد و توامان همه‌ی آن آرمان‌های انسانی جا گرفته در ذهن شبه‌ پیامبر شوروی، درحال فروریختن بود. هرچند او نمی‌دانست که این فروریختن هم، به قیمت جان آن زندانی تمام شده است! گورکی پیرسال‌تر از آن بود که بتواند برای روایت آن‌چه دانسته بود کاری کند و ازهمین‌رو ظهور سولژنستین و روایت‌هایش از گولاگ، الزامی بود و مبدل به سهمگین‌ترین روایت‌های تاریخ بشری از سرحدات رنج زیر یوغ استبداد شد. با اینکه در آغازین سال‌های پسااستالینی، نیکیتا خروشچف، سومین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، از در دوستی با سولژنستین درآمد و اجازه‌ی انتشار کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ را صادر کرد، اما هیچ‌کس انتظارش را نداشت ماجرای گولاگ و گولاگی‌ها، از آن‌چه بر ایوان دنیسویچ رفته، فراتر باشد. شوک عظیم دوازده سال پس‌از چاپ یک روز از زندگی اتفاق افتاد: نسخه‌های زیرزمینی و بدون سانسور مجمع‌الجزایر گولاگ، حاصل ده سال تحقیق و تفحص الکساندر سولژنستین از اردوگاه‌های کار اجباری شوروی و گفت‌وگو با بازماندگان، در زمستان 1974، میان مردم دست به دست شد. درحالی‌که جاسوسان کا. گ. ب، در همه‌جا به‌دنبال سولژنستین‌خوان‌ها بودند، وقایع‌نگاری هول‌انگیز و هوش‌ربای برنده‌ی نوبل ادبیات 1970، منظر مردم شوروی و همه‌ی جهانیان را نسبت به اعماق وحشت زیستن در جهان استالینی، برای همیشه تغییر داد. مجمع‌الجزایر گولاگ به مثابه‌ی تجربه‌ای در تحقیق و تفحص ادبی، فقط از عهده‌ی نویسنده‌ای متعهد، چپ‌گرا و معتقد به آرمان‌های بزرگ اخلاقی و انسانی هم‌چون سولژنستین برمی‌آمد که وجدان بیدارش، به او اجازه‌ی سکوت برابر رنج و محنت مردمش را نمی‌داد.