در مقالۀ حاضر به بررسی وجوه مشترک در اندیشه های لائوتسه، فیلسوف چین باستان، پایه گذار مکتب تائوئیسم و لف تالستوی، ادیب و فیلسوف عصر طلایی روسیه، پایه گذار مکتب تالستوویسم می پردازیم. «وحدت وجود»، «یگانگی با طبیعت»، «ایجاد توازن بین نیروهای مادینه روانی (یین) و نرینه روانی (یانگ)» و «بی عملی» از مؤلفه های اصلی در تعالیم لائوتسه است. تالستوی نیز در تعالیم خود بر سه اصل «تکامل اخلاقی»، «عشق بی قید و شرط به تمام هستی» و «چیرگی بر شر با پذیرش و تسلیم/ عدم خشونت» تاکید می کند. اصل آخر در تعالیم تالستوی را می توان برگرفته از «بی عملی» در نظرگاه لائوتسه دانست. تالستوی در پی جستجوهای عرفانی خویش برای کشف معنای زندگی و گریز از پوچی، راه های گوناگونی را می آزماید، مکاتب و مذاهب شرقی را رصد می کند و پس از تأملات بسیار، راه رستگاری بشر را در ایمان خالصانه می یابد.