1403/09/01
مهران رضائی

مهران رضائی

مرتبه علمی: استادیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده الهیات و معارف اسلامی علامه حسن زاده آملی (ره)
نشانی:
تلفن: 011-35302608

مشخصات پژوهش

عنوان
بررسی تطبیقی نقش عشق در معنادهی به زندگی از دیدگاه مولوی و علامه جعفری
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
جلال الدین محمد مولوی، علامه جعفری، معنای زندگی، فلسفه حیات، انسان، عشق.
سال 1400
پژوهشگران فاطمه عبدالله پور سنگچی(دانشجو)، عباس بخشنده بالی(استاد مشاور)، مهران رضائی(استاد راهنما)

چکیده

چالشهای دوران مدرن و پست مدرن در باب معنای زندگی، منشا بسیاری از آسیب های روحی انسان معاصر شده است. عشق به عنوان یکی از اساسی ترین مفاهیم دینی-انسانی (و چه بسا مهم ترین کلیدواژۀ مشترک، مابین ادبیات دینی و ادبیات انسان کنونی)، می تواند نقشی اساسی را در حل این معضلات داشته باشد. مسئله پژوهش حاضر این است که بر اساس آراء علامه جعفری (به عنوان یکی از متفکران دینی اخیر) و مولوی ( به عنوان یک عارف)، عشق چه نقشی می تواند در معنادهی به زندگی داشته باشد؟ روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است. مبتنی بر دستاوردهای پژوهش، از دیدگاه مولوی ما بین تمام موجودات عالم، پیوندی است که نشات گرفته از عشق می باشد؛ زندگی انسان ها نیز فارغ از این حضور گستردۀ عشق نیست. عشق حقیقی کششی دارد که انسان ها را به سمت خود جلب می کند و در نتیجه زندگی عاشق، در مسیر این کششِ عاشقانه، معنا می یابد. در نظام تفکر مولانایی، مولفه های دیگر نیز برای معنابخشی به زندگی مطرح است که دارای رابطه ای تنگاتنگ با مولفه اساسی و محوریِ عشق هستند؛ مولفه هایی مانند باورمندی به خدا، کمال جویی، معاد و عالم پس از مرگ، اخلاص، لذت و رنج، علم آموزی و وفاداری. همچنین از دیدگاه علامه جعفری، معنای زندگیِ عاشق، تابعی است از ارزشِ معشوق؛ هرچه معشوق متعالی تر باشد، زندگی عاشق، متعالی تر خواهد بود. عشق مجازی و عشق حقیقی تاثیرات متفاوتی (بر محور تجاذب طرفینی، زیبابینی نسبت به کل اجزای زندگی و محوریت معشوق) بر معنای زندگی دارند. همچنین نقش عشق در مقایسه با مؤلفه های دیگر معنابخشی به زندگی نیز قابل بررسی است از جمله اهداف نسبی و نهایی، دین و اعتقاد به خدا، کمال طلبی، لذت و شادکامی. با توجه به اینکه در این پایان نامه به بررسی تطبیقی نقش عشق در معنادهی به زندگی از دیدگاه مولوی و علامه جعفری پرداخته شد، علی رغم قرابت های بسیاری که در نظام معنای زندگی، بین این دو اندیشمند هست، با تحقیق و تدقیق، تمایزات اساسی ای نیز قابل احصاء می باشد؛ بنیادی ترین تمایز، محوریت هستی شناختیک و معرفت شناختیک عشق در معناداری زندگیبه عشق از دیدگاه مولوی است که علامه جعفری به طور مستقل به این مسئله نپرداخته است؛ یکی دیگر از موارد اختلاف، توجه ویژه علامه جعفری به بحث معنای زندگی و در مقابل توجه غیر مستقل مولوی به این مسئله است و تمایزات دیگری که در پژوهش ارائه شده است.