واقعه ششم بهمن ماه سال 1360 در پی حمله گروهی از اعضای اتحادیه کمونیستهای ایران که مائوئیست بودند و با هدف براندازی جمهوری اسلامی با تصور همراهی گروهی از مردم آمل و طراحی عملیاتی سریع و خشن وارد فاز نظامی شده بودند، بهوقوع پیوست. همزمانی این رخداد با جنگ ایران و عراق و درگیری نیروهای سپاه و ارتش در جنوب و غرب کشور، همینطور پس از عزل بنیصدر از مقام ریاست جمهوری در جریانشناسی این واقعه از اهمیت بالایی برخوردار است. مقاله حاضر با هدف پرداختن به این پرسش نگاشته شده است که با توجه به نارسایی در تجهیز و کمتجربگی نظامی، مردم آمل در مواجهه با نیروهای آموزش دیده و چریکهای سازمانیافته چگونه توانستند برخلاف انتظار در زمانی کمتر از دو روز نیروهای اتحادیه کمونیستهای ایران را شکست داده و با کنشی درونی و خودجوش از موضع خود دفاع کنند؟ بر طبق مطالعه در دادههای موجود و متناسب با الزامات مفهومی مورد استفاده در این پژوهش میتوان گفت قدرت یک جنبش مردمی فراگیر بستگی به میزان وفاداری پیروان آن و از جمله ایثار و از جان گذشتگی آنها برای آرمان و اهداف آن جنبش دارد. در این پژوهش مفهوم بسیج چارلز تیلی بهعنوان چارچوب مفهومی مورد استفاده قرار گرفته است. روش نگارش این مقاله توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری دادهها کتابخانهای میباشد.