براساس معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای، بهرهمندی از انرژی هستهای برای اهداف صلحآمیز حق تمامی کشورهای مستقل است. لیکن تلاش و پیگیری جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به این حق تبدیل به بزرگترین چالش در سیاست خارجی این کشور و بطور روشن به تقابل با ایالات متحده آمریکا تبدیل شده است و تا آینده نامعلوم ادامه خواهد داشت. سؤال اصلی که در این پژوهش مطرح میشود این است که نرمافزارگرایی چه تأثیری در رفتار تصمیمگیران سیاست خارجی ایران و آمریکا در مناقشه هستهای ایران داشته است؟ یافتههای علمی این پژوهش نشان میدهد، راهبرد تصمیمگیران سیاست خارجی آمریکا برای مهار برنامه هستهای ایران، تلفیقی از قدرت سخت و قدرت نرم میباشد. همچنین راهبرد تصمیمگیران سیاست خارجی ایران در مقابل این روند، شامل تأکید رهبر ایران بر ارتقای دانش هستهای و راهبردی رؤسای جمهور ایران تلفیقی از تعاملگرایی و تقابلگرایی برای ارتقای آن بوده است. به نظر نویسندگان این مقاله، ترکیبی از نظریه قدرت نرم و نظریه ملی- بینالمللی جیمز روزنا که به هر دو سطح تحلیل خرد و کلان همزمان اهمیت میدهد، رویکرد مناسبی برای پرداختن به این موضوع میباشد. همچنین این پژوهش با بهرهگیری از روش تبیینی و با استفاده از اسناد و منابع کتابخانهای و برخی منابع آماری بررسی شده است.