چکیده پیکره های ترکیبی، موجوداتی اساطیری هستند که در اسطوره های هر تمدن کهن، نمونه ای از آن ها دیده می شود. آن ها ترکیبی از دو یا چند موجود واقعی در طبیعت هستند. نمونه هایی از این پیکره ها، به عنوان آرایه های بخش قدامی ریتون هایی از جنس عاج که در شهر باستانی نسا، نخستین پایتخت اشکانیان کاوش گردیدند، به کار رفته اند. سه گونه پیکره ی ترکیبی در بخش قدامی تعداد قابل توجهی از ریتون ها به چشم می خورد. نخستین دسته گریفون های شیرسان، موجوداتی ترکیبی از شیر و عقاب هستند که در هنر هخامنشی نمونه های بسیاری از آن ها دیده می شود. دسته ی دوم پیکره های ورزا-مرد، موجودات نیمه انسان و نیمه گاو کوهان دار، و دسته ی سوم سنتورها هستند، مخلوقات نیمه انسان-نیمه اسب و نام آشنای اسطوره های یونانی. هر سه دسته با ویژگی های نوظهور پیکرنگارانه در میان نقش مایه های ایران باستان، ساغر ریتون های نسا را نگاه داشته اند. پژوهش حاضر به روش تاریخی-توصیفی و با رویکرد اسطوره شناسی تطبیقی انجام شده و در گردآوری داده ها از شیوه ی کتابخانه ای بهره برده است. این نوشتار می کوشد با مقایسه ی تطبیقی اسطوره های ایرانی و یونانی مرتبط با پیکرک های ریتون های نسا و با بررسی مفاهیم و نمادهای مشترک میان آن ها، به این پرسش ها پاسخ دهد که کدام اسطوره ها در شکل دهی به این پیکرک ها تأثیرگذار بوده اند؟ و آن ها چه مفاهیم مشترکی را بازنمود می کنند؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که نقش مایه ی سنتور برگرفته از اسطوره های یونان، ورزا-مرد، تحت تأثیر اسطوره های هر دو سرزمین و گریفون شیرسان متأثر از نمونه های هخامنشی می باشد. مفاهیم مرتبط با این نقش مایه ها، باروری، جاودانگی، پهلوانی و تمدن آفرینی هستند که همگی در عین حال با انگیزه کاربرد ریتون ها نیز پیوند دارند. با درنظر گرفتن این پیکرک ها به عنوان پدیده های فرهنگی دوران اشکانی و مطالعه ی آن ها، می توان به یک پس زمینه ی نزدیک به واقعیت از باورهای ایدئولوژیکی اشکانیان دست یافت که در نتیجه ی التقاط فرهنگی از یک سو، و بازگشت به سنت های ایرانی از سوی دیگر، وارد مرحله ی جدیدی می شدند.