معماری تشریفاتی ایرانی در سدههای نخستین دوران اسلامی چندان شناخته شده نیست؛ با اینحال در «لشکرگاه»، از شهرهای ولایت «هلمند» در جنوب غربی افغانستان، مجموعهای از معماری تشریفاتی برجای مانده که دو اثر آن یعنی «کاخ جنوبی» و «کاخ میانی» بهعلت سلامت کالبدی، میتوانند بهشناخت محدود ما در این مورد ویژه بیفزایند. بهرغم انجام پژوهشهایی در اینباره، چون ساختارشان با دادههای منابع ادبی بهطور فراگیر تطابق نیافتهاند؛ شناخت کاملی از آنها بهدست داده نشده است. از اینروی، پژوهش پیشرو با روش تحقیق تاریخی- توصیفی و اتخاذ رویکردی در حوزهی «ادبیات تطبیقی» به مطالعهی آنها پرداخته است. برآیند تحقیق نشان میدهد ساختار معماری این دو اثر با بخشهای چندگانه که ساختار مستقل و گاه مرتبطی در کالبد کاخ دارند؛ با توصیفات منابع تاریخی و ادبی همپوشانی مییابند؛ بخشی بهمنزلهی شاهنشین محل استقرار سریر سلطنتی بود و بهطور مشخص هم اندازهی بزرگی داشت و هم آرایههای معماری بیشتر در آنجا متمرکز میشدند. آنچه در برخی از پژوهشها بهمنزلهی واحد معماری/ «آپارتمان خصوصی» در برخی از پژوهشها مورد اشاره قرار گرفتند؛ همان «سرایچه»های توصیف شده در کالبد کاخها و کوشکهای امرای غزنوی در برخی از منابع تاریخی- ادبیاند که در اختیار کارگزاران حکومت بودهاند. محل استقرار «دیوان رسالت/» دبیرخانهی سلطنتی بهطور مشخص در کاخ جنوبی، «طارم/» گنبدخانهای بوده که در نزدیکی شاهنشین طراحی و ساخته شده است. اشکوب بالای این کاخها، همان «فروار»ی است که بهطور انحصاری محل نشستن امرای َ غزنوی و حرمشان بوده است