نقوش صخرهای(نگارکندها،) برجستهترین و مهمترین آثار باستان شناختی از دوره باشکوه سلطنت ساسانیان و منعکس کننده بخش گسترده ای از سنت، تاریخ، فرهنگ، تمدن و تبلور اوضاع سیاسی، مذهبی، اجتماعی و همچنین بازگو کننده ظرایف هنر حجاری در بستر دوره باستان متاخر (ساسانیان) هستند. این آثار سنگی مجلل، دارای ماهیتی دوگانه میباشند، ماهیت نخست؛ تکنیک و سبک اجرای تصاویر و اشکال به زیبایی تمام بر سینهی صخرهها. ماهیت دوم؛ انتقال مفاهیم عمیق که به صورت نهفته در بطن جزییات نقش برجستهها است. مفاهیم عمیق تصاویر و موضوعات نقش برجستهها برآمده از آیین رسمی جدید (مذهب زرتشت) و سنتهای دیرینهی ساسانیان میباشد. هریک از نقوش ساسانی به منظور بیان و انتقال و بازآفرینی یک واقعه خاص آفریده شدهاند. اهمیت نمادین نقش برجسته ها با انبوهی از مفاهیم عمیق و گسترده نهفته در بطن آنها سبب شد، نقش برجستههای بسیاری در قلمرو امپراتوری ساسانیان ایجاد شود که بخش عمده آنها در منطقه جغرافیایی فارس (خاستگاه ساسانیان) حجاری شدهاند. محوطه نقش رجب یکی از اماکن آیینی-سلطنتی اوایل دوره ساسانیان است که به دلیل قرارگیری در نزدیکی مجموعه تختگاه پارسه و محوطه نقش رستم و شهر تاریخی استخر توسط اردشیر پاپکان ( 224-242م). برای اجرای نقش برجسته انتخاب گردید و در دورههای بعدی؛ شاهپور اول ( 242-272م). و شخصیتهای دربار بهرام دوم ( 276-293م). همچون؛ شاهپور دختک اول و موبد کرتیر به تأسی اردشیر پاپکان نقوش خویش را در این مکان اجرا کردهاند. نگارکند نقش رجب ،IVنگارکندی منفک و جداگانه حاوی تصویر 2بزرگزاده ساسانی(بانوی سلطنتی- شاهزاده) است. اشخاص نگارکند نقش رجب IVبا همسنجی و مقایسه با مولفهها و مشخصههای مهم هنری سلطنت بهرام دوم(سکهها و نقوش صخرهای) شناسایی و برای آنان هویت جدید در این پژوهش ارائه گردید. با مقایسه بانوی سلطنتی بهتصویر کشیده شده در نگارکند نقش رجب IVبا تصاویر شهبانوی نگارکندهای نقش رستم IIو سرمشهد؛ و تطبیق با بانویی که در سکههای مرتبط با سلطنت بهرام دوم ضرب گردیده، مشخص شد که پیکره شاهپور دختک با تاجواره مجلل (پارتی) میباشد. مطابقت شکل و شمایل نوجوان(با صورت بدون مو)، با تاجواره مشترک کله حیوانی نفر دوم نگارکند نقش رجب IVو تصویر او در سکههای بهرام دوم مشخص میکند هر دو نفر یک شخص، بهرام سوم (سکانشاه) میباشند