هدف:مدیریت سود یکی از نشانههای محسوسی است که از تحریف اطلاعات حکایت دارد. به همین جهت، مطالعه عوامل تاثیرگذار بر آن از مؤلفههای خاص شرکتی به مؤلفههای عام و نهادی تغییر جهت داده است. حاکمیت قانون به عنوان یکی از متغیرهای نهادی که ساختاری بین رشتهای داشته و کانون تمرکز آن مسایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده است، جهت تبیین زمینههای اقتصادی و مالی نیز استفاده میشود. در نتیجه، هدف این پژوهش مطالعه ارتباط بین حاکمیت قانون و مدیریت سود است. روش:در این پژوهش، اطلاعات 167 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1385 تا 1397 تجزیه و تحلیل شده و فرضیه پژوهش با تفکیک صنعت و دوره سیاسی تقویت گردید. یافتهها:نتایج نشان داد که حاکمیت قانون و مدیریت سود ارتباط مثبت و معنادار دارند. همچنین یافتههای تکمیلی از این موضوع حکایت دارد که ارتباط بین حاکمیت قانون و مدیریت سود در شرکتهایی که در صنایع سیاسی فعالیت میکنند، شدیدتر بوده است. این در حالی بوده است که ارتباط بین حاکمیت قانون و مدیریت سود در دورههای سیاسی اختلاف معناداری نداشته است. نتیجهگیری:یافتههای این پژوهش نشان میدهد که حاکمیت قانون منجر به مدیریت سود کمتر نمیشود. این موضوع ممکن است با ضعف اجرای قوانین در زمینههایی مانند حمایت از حقوق سرمایهگذاران، نبود شفافیت و افزایش فساد پاسخ داده شود که نیاز به مطالعات بیشتری در این زمینه است. دانشافزایی: این پژوهش میتواند یک بستر پژوهشی جدیدی از این جهت که از مفاهیم بین رشتهای مانند حاکمیت قانون نیز میتوان در تبیین مباحث مالی و حسابداری استفاده شود، ایجاد کند.