تفسیر به رأی از سده های نخست هجری دارای بار معنایی منفی بوده و همیشه این سؤال مطرح بوده که معنای رأی در روایات مربوطه چیست؟ برخی سعی در نپذیرفتن روایات داشتند اما از آن جایی که راه گریز از آن ممکن نبود؛ مجبور به پیدا کردن راه برون رفتی برای حل این معضل بر آمدند. تا کنون پژوهش های بسیاری دراین باره صورت گرفته اما پژوهشی که بصورت مستقل بخواهد سیر تاریخی شکل گیری و برداشت های مفهومی از احادیث تفسیر به رأی را تبیین کند؛ وجود نداشت. از این رو پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و اسنادی سعی داشته تا بتواند در دوره های مختلف تاریخی، دیدگاه اندیشمندان علوم قرآنی و مفسران قرآن را در ارتباط با معنا و مفهوم تفسیر به رأی، مشخص نماید و به بررسی نوع دریافت مخاطبان هر دوره از رأی تفسیری و بررسی دیدگاه ها و مکاتب و مناهجی که دچار تفسیر به رأی شده اند؛ از سده نخست تا دوره معاصر پرداخته که با برسی های انجام شده ، مشخص گردید؛ تلقی اندیشمندان سده نخست از رأی تفسیری با نوع تفسیر به رأی شناخته شده در سده های بعدی متفاوت می باشد که خود معلول علت های بسیاری است. با شکل گیری شیوه اجتهاد و مکاتب عرفانی، فلسفی، کلامی... و همچنین اوضاع سیاسی و اجتماعی، معنا و مفهوم تفسیر به رأی تغییر یافته است.