رواج و پررنگی مطالعات قرآنی مستشرقان در زمانه ی کنونی، چندی از مطالعات مسلمانان را به بررسی استشراق قرآنی جهت دهی کرده است. در میان این مطالعات، نظریه ی «ترتیب نزول» مستشرق آلمانی «تئودور نولدکه» نظر این پایان نامه را به خود جلب کرده تا مورد شناسایی و ارزیابی قرار گیرد. از این رو، در گام نخست، داده ها و معلومات با روش توصیفی – تحلیلی به-کار گرفته –شدند تا نظریه ی مذکور به صورت روشمند ارائه شود. پس از شناسایی نظریه در گام نخست، روشن شد که در این نظریه، معنا و لفظ قرآن به عنوان ابزار کانونی جهت کشف ترتیب نزول بکار گرفته می شود و دیگر ابزارها چون طول آیه، آهنگ، تناسب، اسلوب، سیاق و روایات، ابزار کانونی مذکور را در مسیر کشف ترتیب نزول یاری و همراهی می کنند. اما در گام دوم، ارزیابی نظریه ی مذکور نشان داد که این نظریه تنها در اندکی از موارد چون تلقی ابزار معنا و لفظ قرآن به عنوان معیار درستی آزمایی روایات و تعیین حدود زمانی نزول آیات، ره به صواب برده و غالبا به خطا رفته است. مهم ترین خطاهای نولدکه در این نظریه، این است که وی نتوانسته است از ابزارهای مورد نظرش در کشف ترتیب نزول درست و بجا استفاده کند. او نه از منقولات تاریخی و تفسیری درست استفاده کرده است که در همان آغاز کار به دلایل گوناگون از آن دست برداشته است. و نه با وجود توجه و تکیه ی زیاد به لفظ و معنای قرآن، ترتیب نزول درستی از آیات و سور به دست داده است. گفتنی است که دیگر ابزارهای مورد نظر نولدکه چون طول آیه، اسلوب، تناسب، سیاق و روایات نیز به جهت کاربری اشتباه و نادقیق، غالبا نتایج درست و دقیقی را به دست نداده اند.