هدف این بررسی شناسایی مؤثرترین راهها برای ارائه آموزش مبتنی بر تقاضا و ارائه درسهای کلی در مورد طراحی و اجرای آنها است. روش پژوهش کیفی از نوع توصیفی است که از فنون مختلفی مانند مرور اسناد و مدارک استفاده شده است. در این پژوهش به سوالات کلیدی از قبیل (آموزش مبتنی بر تقاضا چیست؟ چه جایگاهی در آموزش جوانان آسیب پذیر دارد؟ عوامل موثر بر موفقیت آن کدامند؟ و چالش های اصلی آموزش مبتنی بر تقاضا چیست؟) پاسخ داده میشود. یافتهها نشان میدهند که آموزش مبتنی بر تقاضا، رویکردی است که با هدف فراهم آوردن اشتغال برای جوانان، توسعه مهارتها را با نیازهای واقعی بازار کار مرتبط میسازد. ویژگیهای این برنامهها شامل توجه به مهارتهای اجتماعی-عاطفی، آمادگی شغلی، و ترکیب آموزش نظری با تجربیات عملی است. همچنین شواهد نشان میدهد که این نوع آموزش تأثیرات مثبتی بر اشتغال و درآمد جوانان دارد.؛ عوامل مؤثر بر موفقیت این رویکرد شامل شناسایی مهارتهای مورد نیاز و تطابق آنها با نیازهای کارفرمایان.، همکاری نزدیک کارفرمایان در طراحی و اجرای برنامههای آموزشی و ادغام آموزش نظری و عملی به منظور افزایش قابلیتهای شغلی می باشد و دارای چالشهای متعددی مانند انتظارات غیرواقعی از آموزش جوانان، محدودیتهای زمانی کارفرمایان، و عدم ساختاردهی صحیح دورههای کارآموزی، تأمین منابع مالی و انگیزه کارفرمایان نیز می باشد؛ مزایای این رویکردها شامل بهبود تطابق مهارتها با نیازهای بازار ، کاهش عدم تطابق مهارتها با نیازهای بازار و بهبود شانس اشتغال جوانان است. در جمعبندی، میتوان گفت که آموزش مبتنی بر تقاضا فرصتی مناسب برای بهبود وضعیت بازار کار و افزایش شانس اشتغال جوانان فراهم میآورد. با طراحی دقیق و سنجش نتایج، میتوان به موفقیتهای بیشتری در این زمینه دست یافت و این رویکرد را به ابزاری کارآمد برای توسعه اجتماعی و اقتصادی تبدیل کرد.