شناسایی، ارزیابی و توضیح تغییرات فرهنگی در باستان شناسی اهمیتی اساسی دارد. اما اینکه این تغییرات درون زا بوده و یا برون ز یا اینکه توضیحات تک علیتی و یا چند علیتی با مجموعه ای از عوامل را در توضیح تغییرات فرهنگی به کار بندیم، از چالش های پیش رو در علم باستان شناسی می باشد. از طرفی، مباحثی همچون گذار، استمرار و فترت از موضوعات اصلی در باستان شناسی انتقال محسوب می گردند. در این ارتباط، گذار از سنت های فرهنگی پایان عصر مفرغ و رسیدن به عصر آهن در مناطق مختلف فلات ایران دارای تفاوت ها و ابهاماتی از لحاظ زمانی و شواهد باستان شناختی است. دشت-های شرقی بهشهر واقع در جنوب شرقی دریای مازندران و دامنه های البرز مرکزی از جمله مناطق موجود در فلات ایران هستند که بر پایه پژوهش های انجام شده می توانند در رفع برخی ابهام ها در فرایند انتقال از عصر مفرغ به دوران آهن کمک نمایند. به طور کلی و بر اساس اطلاعات فعلی، استقرارهای برخی از محوطه ها از جمله تپه حصار دامغان، واقع در شمال شرق ایران و شرق فلات مرکزی در دوره IIIC و همچنین یاریم تپه، در دشت گرگان در دوره IIIB ، متروک شده و از بین رفته اند و در تعداد دیگری از محوطه ها نظیر شاه تپه، واقع در دشت گرگان، استقرارهای دوره مفرغ تا بروز تحولات بزرگ فرهنگی (عصر آهن) به حیات خود ادامه داده اند. طی این دوره ، بخشی از مناطق همجوار از جمله منطقه آسیای میانه بویژه جنوب ترکمنستان نیز چنین وضعیتی را تجربه کرده اند. در این میان مراکز بزرگی مانند آلتین تپه و نمازگاه تپه در اواخر دوره مفرغ متروک شده و استقرارهای مرو و باختر جای آنهارا می گیرند. در پاسخ به ابهامات موجود در خصوص استمرار سنت های فرهنگی و یا اضمحلال فرهنگ های دوره مفرغ و سپس ایجاد شکاف زمانی تا دوره آهن، نظرات مختلفی در قالب دو دیدگاه کلی بیان شده است. عده ای این تحولات و پیامدهای ناشی از آن را درون زا و تدریجی ارزیابی نموده و بر نوعی تداوم و پیوستگی فرهنگی تاکید دارند. عده ای آنرا متاثر از عوامل بیرونی دانسته که در اثر عواملی چون جابجایی و مهاجرت و یا تهاجم ظهور می یابند علاوه بر این مسائل، شواهد و دانسته های ما به خصوص از دوران آغازین آهن که از طرفی با ورود احتمالا اقوام تازه وارد پیوند خورده نیز بسیار کم و ناقص می باشد. این نقیصه شاید یکی از عوامل مهم ایجاد انشقاق در طرح نظرات و فرضیات پ